محل تبلیغات شما



دیجیتال مارکتینگ چیست؟

بازاریابی دیجیتال یعنی استفاده از ابزارهای موجود در اینترنت و دنیای دیجیتال برای بازاریابی خدمات و محصولات. در واقع در این روش بازاریابی بیشتر وابسه به رسانه های دیجیتالی مثل شبکه های اجتماعی هستیم. استفاده از شبکه های اجتماعی به نوعی به بازاریابی دیجیتالی ما کمک می کنند. حال فرقی نمی کند بازاریابی ما در شبکه های اجتماعی به صورت رایگان یا شامل هزینه باشد.

استفاده از هر نوع رسانه ای که مربوط به کسب و کارهای دیجیتال است می تواند به بازاریابی دیجیتال ما کمک کند. مثلا با استفاده از بهینه سازی سایتمان برای موتورهای جست و جو می توانیم از طریق موتورهای جست و جو و به ویژه گوگل مشتریان زیادی را با محصولات و خدمات خود آشنا کنیم. در ادامه بیشتر در مورد ابزارها و روش های بازاریابی دیجیتال صحبت خواهم کرد.

دیجیتال مارکتینگ فقط محدود به کسب و کارهای آنلاین نمی شود. خیلی از دوستان فکر می کنند بازاریابی دیجیتالی فقط برای کسب و کارهایی است که دارای یک وب سایت هستند. در صورتی که به هیچ وجه این طور نیست. خیلی از کسب و کارهای سنتی هم هستند که از طریق تبلیغات دیجیتال سعی دارند تا خدمات خود را به مشتریان احتمالی خود معرفی کنند.

در دیجیتال مارکتینگ سعی می شود از طریق ابزارهایی مثل وب سایت، ایمیل، شبکه های اجتماعی رفتار کاربران و مخاطبان تحلیل شود تا بعد از بررسی های انجام شده بتوان بیشترین بازدهی را از بازاریابی بر روی این افراد کسب کرد. در حقیقت در دیجیتال مارکتینگ هدف اصلی ما فروش است البته فروش بیشتر با داشتن مخاطبان هدف گسترده تر. شاید در بازاریابی سنتی هیچگاه نتوانید به طیف گسترده ای از مخاطبین دست یابید.

۵ تکنیک کاربردی دیجیتال مارکتینگ در شرکت های دارویی

شرکت های دارویی به دلیلی محدودیت هایی که در تبلیغات چه در دنیای واقعی و چه در فضای مجازی دارند ، راه دشواری را برای اطلاع رسانی محصولاتشان باید طی کنند.

پس شرکت دارویی شما ، چطور می تواند بدون اینکه قوانین حاکم بر تبلیغات این حوزه را نقض کند ، محصولاتتان را به مشتریان بالقو بشناساند؟

در این مطلب ۵ تکنیک دیجیتال مارکتینگ را برای این منظور معرفی می کنم.

 

سئو (بهینه سازی برای موتورهای جست و جو)

سئو یا Search Engine Optimization پایه و اساس هر نوع بازاریابی اینترنتی است. با استفاده از سئو ، وبسایت و صفحات وبسایت شما در جایگاه بالاتری در نتایج گوگل قرار می گیرند در نتیجه مشتریان و پزشکان وقتی در بدنبال اطلاعاتی درباره محصولات شما هستند ، می توانند راحت تر به شما دست پیدا کنند.

سئو مهمترین بخش هر بازاریابی دیجیتال است ، چرا که ترافیک (مشتری بالقوه) را به وبسایت شما سرازیر می کند. و وقتی آن ها به سایت شما وارد شدند ، باید اطمینان کسب کنید که محتوای جامع و کاملی در مورد خود و محصولاتتان در اختیار آنها قرار می گیرد.

سئو همچنین در رقابت با رقبایتان می تواند بسیار تاثیر گذار باشد. وقتی که شما و رقیبتان داروهای مشابهی را در سبد محصول خود دارید ، در زمان جست و جوی کاربر ، وبسایتی که سئو قویتری داشته باشد ، در نتایج گوگل در جایگاه بالاتری قرار گرفته و لازم به توضیح نیست که هرچه جایگاه بالاتری داشته باشید. ترافیک بیشتری جذب خواهید کرد.

برای این منظور ، ۴ نکته زیر را به عنوان حداقل کارهایی که حتما باید انجام دهید در وبسایت خود اعمال کنید:

  1. تگ های تیتر H را بهینه سازی کنید : کلمات کلیدی خود را در آن ها استفاده کنید.
  2. توضیحات متا جذاب برای جذب مخاطب داشته باشید.
  3. محتوایی کامل ارائه کنید
  4. از مالتی مدیا (تصاویر و ویدئو) استفاده کنید.

اگر همین ۴ نکته را به درستی رعایت کنید ، می توانید ارتقا قابل توجهی در جایگاه خود در نتایج جست و جو مشاهده نمایید. و این به معنی این است که بیشتر دیده می شوید ، بیشتر ترافیک جذب می کنید ، افراد بیشتری مطالب شما را می خوانند و در مورد محصولات شما اطلاع پیدا می کنند.

بدینصورت می توانید به صورت ۲۴ برند و محصولات خود را به اطلاع مشتریان برسانید.

بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا هنر طراحی ، تدوین و انتشار اطلاعات به صورت آنلاین است.

محتوا به صورت عام به نوشته گفته می شود. با اینحال در موضوع دیجیتال مارکتینگ می تواند شامل تصاویر ، ویدئو ها و المان های تعاملی نیز باشد. به عنوان یک شرکت دارویی می توانید از اشکال متفاوتی از محتوا استفاده کنید. مانند:

  • اسناد MSDS
  • راهنمای مشتری
  • توصیه های پزشکان در مورد محصولات خاص
  • اطلاع رسانی در مورد بیماری ها و نحوه درمان آنها

 

این ۴ نوع محتوا ، در صنعت داروسازی بسیار پر مخاطب بوده و میتواند نقطه قوت بسیار خوبی در بازاریابی اینترنتی شما باشد.

همچنین سعی کنید در محتوا های خود از آمار ارقام و اینفوگرافیک ها نهایت استفاده را ببرید.

 

مدیریت شهرت شرکت دارویی

مدیریت شهرت در واقع تلاشی است برای شکل دادن به تصویری شرکت شما در دنیای مجازی

یکی از مهمترین و متداولترین روش های مدیریت شهرت در دیجیتال مارکتینگ ، تغییر نتایج جست و جو در مورد شماست. این روش بدین صورت است که کلمات کلیدی پیدا کنید که نشان دهنده مطالبی با محتوای منفی گرایانه در مورد شماست. سپس اقدام به تهیه محتوایی مثبت با همان کلمات کلیدی کرده و منتشر می نمایید.

در نتیجه با کلمه کلیدی مورد نظر ، محتوای مثبت منتشر شده توسط شما در جایگاه بالاتری نسبت به آن محتوای منفی قرار خواهد گرفت.

 

بازاریابی در شبکه های اجتماعی

بازاریابی در شبکه های اجتماعی در واقع روشی است برای دسترسی به مشتریان بالقوه در شبکه های اجتماعی مانند تلگرام ، اینستاگرام ، لینکداین و …

در واقع هدف ازین نوع بازاریابی که از زیر مجموه های دیجیتال مارکتینگ محسوب می شود، ارتباط مستقیم و دوطرفه با مشتریان است. تا بدینوسیله بتوان خلای هایی که ممکن است با مطالب غیر واقع در مورد محصولات شما پر شده باشد را حذف و بطور مستقیم با مشتریانتان ارتباط برقرار نمایید.

بعضی شرکت ها در صنایع دیگر اقدام به فروش محصولات خود در شبکه های اجتماعی می نمایند ولی متاسفانه برای شما به عنوان یک شرکت دارویی این امکان وجود ندارد.

پس بجای تبلیغ محصولات خود در شبکه های اجتماعی که خلاف قوانین است ، آخرین تحقیقات ، اخبار خود و مرتبط با صنعت دارو ، محصولاتی که در حال کار بر روی آن ها هستید و مواردی از این دست را به اطلاع مخاطبان خود برسانید.

همچنین مطالبی آموزشی در حوزه سلامت می تواند بسیار در جذب مخاطب موثر باشد.

در هنگام ارسال مطالب در شبکه های اجتماعی ، حتما از ابزار های مالتی مدیا شامل تصاویر و ویدئو به نحو احسن استفاده نمایید.

نکته بسیار مهمی که باید در نظر داشته باشید این است که ، احتمال بازخورد منفی در مورد شما و محصولاتتان بسیار زیاد خواهد بود. صنعت دارو یکی از صنایعی است که همواره مورد نقد قرار می گیرد. لذا مدیریت این انتقادات و اعتراضات بسیار حائز اهمیت است.

باید بدانید که به ازای هر فرد ناراضی ، ۱۰ فرد راضی از محصولات شما وجود دارد. پس به صورت حرفه ای با انتقاد برخورد نمایید و آن ها از تهدید به فرصت تبدیل نمایید.

 

دیجیتال مارکتینگ و مدیریت بازخورد ها

همانطور که بیان شد ، شرکت های دارویی همواره مورد نقد و بررسی توسط اشخاص متخصص و حتی غیر متخصص قرار خواهد گرفت. این بازخورد ها می تواند در مورد محصولات شما ، شرکت شما و هر نوع نقد دیگری مرتبط با شما باشد.

وقتی که نمی توانید مستقیما روی نظرات افراد کنترل داشته باشید ، بهترین کار این است که همواره پیگیر این موارد باشید. و اگر با نظراتی غیر منصفانه مواجه شدید، با نویسنده آن نقد ضمن توضیح در مورد اشتباهات تقد مورد نظر ، از وی بخواهید که آن را اصلاح و یا حذف نماید.

شما ممکن است این نظر را داشته باشید که وقتی یک پزشک داروی را نسخه می کنید ، حتما توسط بیمار خریداری می شود. و شما می توانید نسبت نقد های آنلاین بی تفاوت باشید.

ولی واقعیت این است که امروزه مردم ، به نظرات دیگران بیش از پیش اهمیت می دهند. و نادیده گرفتن آن ها در بلند مدت می تواند اثرات مخربی بر روی برند و محصولات شما داشته باشد.


شغل انتخابی من برای آینده در زمینه ی داروسازی است اما همانطور که قبلا نیز اشاره کردم این به معنای داشتن یک داروخانه و کار کردن در آن نیست بلکه شغل آینده من هیچگونه محدودیتی ندارد و بسته به داشتن یک داروخانه ی فیزیکی نیست.

بخشی از صحبت های دکتر حمیدرضا راسخ در زمینه آینده داروسازی:

اینترنتی شدن داروخانه‌ها و آینده شغلی داروسازان

مدیر گروه اقتصاد و مدیریت دارویی دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با اشاره به نقش داروخانه‌های اینترنتی در آینده شغلی داروسازان و با تاکید بر اینکه نقش داروساز با اینترنتی شدن داروخانه‌ کمرنگ نمی‌شود؛ حوزه‌های کاری نوین برای داروسازان و زیرساخت‌ها و بسترهای لازم برای اینترنتی شدن داروخانه‌ها را تشریح کرد.

دکتر حمیدرضا راسخ در گفت‌و گو با ایسنا، با اشاره به رشد سریع تکنولوژی‌های جدید در دنیای امروز و با بیان اینکه جامعه امروز برای بکارگیری تکنولوژی‌های جدیدی مانند اسنپ، خودروهای برقی و استفاده از کارت‌های بانکی به جای پول نقد حق انتخابی ندارد، گفت:  به بیان دیگر نمی‌توان با این موج دیجیتال مقابله کرد و تحت تاثیرآن قرار نگرفت؛ در این میان داروخانه‌های اینترنتی نیز به عنوان بخشی از این تکنولوژی نوین موجی به وجود می‌آورد که جامعه تنها می‌تواند روند آن را آهسته کند، ولی قادر به متوقف کردن آن به طور کامل نخواهد بود. لذا باید از این شرایط به نحو بهینه استفاه کنیم.

وی در رابطه با روند اینترنتی شدن داروخانه‌ها، گفت: این مساله در کلام بسیار ساده است، اما در عمل کار بسیار دشواری به نظر می‌رسد؛ چرا که در این شیوه باید اطلاعات جامع و کامل از سوابق بیماری افراد به همراه سری کامل مدارک پزشکی (آزمایشات، عکس‌ها و.) بیمار را در اختیار داشته باشیم.

وی ادامه داد: با فرض اینکه این سیستم از صحت و سلامت کامل برخوردار باشد، نظارت بر تجویز و تحویل دارو به صورت الکترونیکی راحت‌تر و سریع‌تر از نوع فیزیکی آن است؛ چراکه در سیستم اینترنتی با توجه به وجود امضاهای الکترونیکی، هرگونه کوتاهی و قصور از طرف پزشک و همچنین داروساز به راحتی قابل پیگیری است.

وی با بیان اینکه در حال حاضر فروش اینترنتی دارو در ایران ممنوع است، اظهار کرد: با این حال بدون شک در آینده نه چندان دور با این موضوع روبرو خواهیم شد و بعید نیست که در سال‌های آتی دیگر اثری از داروخانه‌های فیزیکی در سطح شهرها نباشد.

زیرساخت‌های لازم برای تقویت داروخانه‌های اینترنتی

راسخ همچنین در پاسخ به این سوال که زیرساخت‌های لازم و جامع وزارت بهداشت برای تقویت داروخانه های اینترنتی چیست، گفت: یکی از تکالیف معاونت غذا و داروی وزارت بهداشت این است که اطمینان یابد زنجیره تامین دارو در کشور به صورت کامل و تمام با راندمان بالا در حال انجام است.

وی با اشاره به سایر زیرساخت‌های لازم گفت: راه‌اندازی دپارتمانی در سازمان غذا و دارو که متولی فعالیت‌های مرتبط با تاسیس داروخانه و استمرار فعالیت داروخانه‌ها باشد از اقدامات لازم برای اجرای این طرح است.

ایجاد محدودیت به جای تقویت نظارت راه چاره نیست

بسترهای لازم برای جلوگیری از خطا و تخلف در داروخاته‌های اینترنتی

این استاد مدیریت و اقتصاد دارو با اشاره به بسترهای لازم برای عملکرد مطلوب داروخانه‌های اینترنتی برای جلوگیری از خطا و تخلف، تصریح کرد: بخش اول به زیرساخت‌های لازم در خود سازمان غذا و دارو بازمی‌گردد که بتواند با استفاده از سیستم‌های گزارش‌گیری الکترونیکی و بر خط، عملکرد داروخانه‌ها را ارزیابی کند.

ضرورت راه‌اندازی داروخانه‌های زنجیره‌ای

وی در این رابطه به داروخانه‌های زنجیره‌ای اشاره کرد و گفت: در حقیقت حسنی که برای داروخانه‌های زنجیره‌ای وجود دارد، این است که یک شرکت زمینه‌های لازم را به لحاظ نرم افزاری و نظارتی کافی ایجاد می‌کند و سازمان غذا و دارو فقط بر عملکرد همان شرکت نظارت می‌کند. به عنوان مثال یک شرکت ۳۰ داروخانه را تحت نظارت داشته باشد و خود تحت نظارت سازمان غذا و دارو باشد.

نقش داروساز با اینترنتی شدن داروخانه‌ کمرنگ نمی‌شود

راسخ با بیان اینکه اینترنتی شدن داروخانه‌ها نقش داروساز را در جامعه کمرنگ نمی‌کند، تاکید کرد: داروساز باید مهارت‌های خود را در حوزه دیجیتال تقویت کرده و خود را برای آینده آماده کند.

عضو هیات علمی دانشکده داروسازی شهید بهشتی با اشاره به برخی از ملاک‌ها و ویژگی‌های لازم داروسازان برای حضور در فضای اینترنتی، گفت: داروساز باید از قدرت مشاوره‌ای خود به جای قدرت خدمات بیشتر استفاده کند. نگاه داروساز نباید ااما به داروخانه‌ متصل شود؛ چراکه داروساز در دوره آموزشی، ارایه خدمات متعدد در حوزه مدیریت بیماری‌ها را آموخته و باید از آنها استفاده کند.

حوزه‌های کاری نوین برای داروسازان

وی با بیان اینکه مدل کسب و کار داروساز در دنیا از حالت داروخانه‌داری خارج شده است، گفت: مطالبات فناوری‌های جدید هم در همین راستاست. داروسازها می‌توانند در حوزه مشاوره‌های آنلاین برای بیماری‌های صعب‌العلاج و مزمن و یا بیمارانی که اعمال جراحی انجام داده‌اند و نیاز به مراقبت‌های دارویی دارند نیز موثر واقع شوند.

منبع: isna.ir


به هوشی که یک ماشین در شرایط مختلف از خود نشان می‌دهد، گفته می‌شود. به عبارت دیگر هوش مصنوعی به سیستم‌هایی گفته می‌شود که می‌توانند واکنش‌هایی مشابه رفتارهای هوشمند انسانی از جمله درک شرایط پیچیده، شبیه‌سازی فرایندهای تفکری و شیوه‌های استدلالی انسانی و پاسخ موفق به آنها، یادگیری و توانایی کسب دانش و استدلال برای حل مسایل را داشته باشند.

نقش هوش مصنوعی در دارورسانی
کاربرد هوش مصنوعی به منظور تحول پژوهش‌های کشف دارو ایده‌ای جدید است. استفاده از دستگاههایی که قادر به یادگیری شیمی و زیست‌شناسی از روی انبوهی از داده‌های آزمایشگاهی‌اند. این دستگاه‌ها می‌توانند جهت انتخاب داروهای مناسب، پیش‌بینی دقیق ویژگی‌ها و ریسک سمیت احتمالی این داروها به کار برده شوند.

هوش مصنوعی در صورت استفاده، به طور چشمگیری قادر خواهد بود شکست های متعدد در کارآزمایی‌های بالینی را به حداقل رسانده، در بودجه و زمان اختصاص داده شده برای تحقیق و توسعه صرفه‌جویی کرده و مهم تر از همه، زندگی بیماران را حفظ نماید.

یک مدل معروف برای برون‌سپاری تحقیق و توسعه، همکاری میان آن دسته از شرکت‌های داروسازی است که داده‌ها و دانش پژوهشی خاصی را ارائه می‌دهند که به همراه استارتاپ‌های مبتنی بر هوش مصنوعی جهت کشف دارو، مدل‌هایی را با تسلط بر این دانش می‌سازند. درصورتی که هرگونه داروی موفقی از این نوع همکاری‌ها حاصل شود، شرکت های داروسازی، بر اساس شرایط توافق‌نامه، مالک آن شده و یا به آن مجوز می‌دهند.

این مدل تجاری با همه‌ی نقاط قوتی که دارد؛ انعطاف‌پذیری، مقرون به صرفه بودن و دسترسی سریع به متخصصین خارجی اما با کاستی‌هایی نیز همراه است. یکی از این نقاط ضعف، نیاز به وارد کردن یک شریک سوم به اکثر بخش‌های محرمانه‌ی کل فرآیندهای کشف و توسعه دارو، می‌باشد.

پژوهش دانشگاهی یک نیروی محرکه برای نوآوری‌های هوش مصنوعی و توسعه‌ی موارد مصرف برای کاربردهای عملی است. هم‌زمان، تعداد زیادی از داروهای موجود در بازار از آزمایشگاه‌های پژوهشی دانشگاه‌ها ظهور کرده‌اند، به این معنی که، سردمداران داروسازی به استفاده از دستاوردهای همکاران دانشگاهی‌ خود عادت کرده‌اند.

باید به این نکته اشاره کرد که مشارکت شرکت‌های داروسازی با دانشگاه‌ها جهت تزریق استعداد به تحقیق و توسعه تنها هدف مورد انتظار نیست بلکه استارتاپ‌های کشف داروی مبتنی بر هوش مصنوعی نیز درحال ظهورند. یکی از نمونه‌های بارز، شرکت Atomwise است که به لطف جایزه‌ی غربالگری مولکولی هوش مصنوعی (AIMS)، فعالانه در حال برقراری ارتباط با دانشگاهیان بوده است. این جایزه در سال گذشته به یک‌صد دانشمند اعطا گردید و برنامه‎ی جدیدی از اعطای جوایز نیز برای دوره آینده اعلام شده است.

 نکات کلیدی

1- استارتاپ‌های مبتنی بر هوش مصنوعی در حال توسعه، باید روی استراتژی‌های پیاده‌سازی و محبوب‌سازی موارد استفاده‌ی عملی، با پرداختن به چالش‌های خاص کشف دارو تمرکز کنند و اعمال وسواس روی نوآوری را متوقف سازند.

2- پیاده‌سازی هوش مصنوعی در فرآیند کشف دارو به اندازه‌ای که یک چالش از نوع تحقیق و توسعه است، یک چالشIT به شمار نمی‌آید. بودجه‌ی اختصاص داده شده به آن باید از این دیدگاه در نظر گرفته شود.

3- این ایده که هوش مصنوعی تنها در ترکیب با تخصص انسانی اثربخش خواهد بود، در هر پروژه‌ی مبتنی بر همکاری باید مورد توجه قرار گیرد. هوش مصنوعی به تنهایی یک نوش‌دارو نیست، بلکه یک ابزار تقویتی برای تکمیل خلاقیت انسان، محسوب می‌شود.

4- در حالی که ابزارهای معین مبتنی بر هوش مصنوعی در حال حاضر برای بسیاری از کاربست‌های اکتشاف دارو ارزشمند شده‌اند، هدف نهایی این است که کل فرآیندهای ادغامی مبتنی بر هوش مصنوعی، نقاط میان همه‌ی مراحل فرآیند اکتشاف و توسعه‌ی دارو را به هم متصل کنند. این امر حداقل ۵ تا ۱۰ سال طول می‌کشد تا محقق شود.

5- آن دسته از شرکت‌های داروسازی که اتخاذ هوش مصنوعی را به صورت زودهنگام آغاز کرده‌اند، با گذشت زمان قادر خواهند بود مزیت‌های استراتژیکی را به دست آورده و از ارزش فراتر از صرفه جویی‌ها بهره برداری کنند.


۱ – سکه جادویی یک سنتی

اثر مرکب اصل به دست آوردن پاداش های بزرگ از طریق مجموعه ای از انتخاب های کوچک و هوشمندانه است. یعنی شما با قدم هایی کوچک که خیلی به چشم نمی آیند، به نتایج بزرگی دست پیدا کنید. این اصل کلی مبتنی بر فرمول ذیل است:

انتخاب های کوچک و هوشمندانه + پایداری و ثبات قدم + زمان = ایجاد تفاوت های بنیادین

مثال خواندنی اثر مرکب را در سکه جادویی می توانیم مشاهده کنیم. اگر بین ۳ میلیون دلار پول نقد یا ۱ سکه ۱ سنتی که در ۳۱ روز آینده هر روز ارزشش دو برابر شود، حق انتخاب بگذاریم، فکر می کنم اکثر مردم همان ۳ میلیون دلار نقد را انتخاب کنند! اما در واقع پیشنهاد دوم بهتر است. در روز پنجم انتخاب اول هنوز همان ۳ میلیون دلار است و انتخاب دوم تنها ۱۶ سنت! در روز بیستم انتخاب اول همان ۳ میلیون دلار است و انتخاب دوم ۵۲۳۴ دلار! اما جادوی اثر مرکب آنجاست که در روز سی و یکم انتخاب اول هنوز همان ۳ میلیون دلار مانده است و انتخاب دوم ۱۰٫۷۳۴٫۱۸۰ دلار می شود یعنی بیش از سه برابر انتخاب اول!

این است جادوی اثر مرکب! گرچه مسیر دوم زمان بر تر است و پایداری می خواهد اما نتیجه اش به ثروت و موفقیت بیشتری منتهی می شود.

۲ – اثر موجی

در کنار اثر مرکب باید به اثر موجی هم توجه کنیم. ما باید بدانیم چه اعمال و افعال مثبت و چه منفی ما اگر تداوم پیدا کند و تکرار شود، غیر از تاثیر خود، اثر موجی نیز به دنبال دارد و آثار و نتایج ناخواسته و غیر منتظره ای را در پی خواهد داشت.

مثال ما یک فرد است که به شیرینی پختن علاقه پیدا کرده است و هرشب شیرینی می پزد و می خورد، او کم کم چربی و قند خونش بالا می رود، به علت زیاد خوردن شبانه، شبها دیرتر می خوابد، صبح ها دیرتر از خواب برمیخیزد، کسل و خسته به سر کار می رود با مدیر و همکارانش جر و بحث می کند، بهره وری اش پایین می رود و توبیخ می شود، اینها در محیط خانه و خانواده اش نیز تاثیر می گذارد، رابطه اش با همسر و فرزندانش خدشه دار می شود، اضافه وزن پیدا می کند و اعتماد به نفسش کم می شود، کم کم هم در محیط کار درآمدش کم می شود و هم در خانه و خانواده و دوستان با مشکل مواجه می شود و….

گرچه این مثال کمی اغراق آمیز به نظر می رسد، اما این واقعیتی است که حتی اعمال و افعال کوچک ما در صورت تکرار می تواند غیر از تاثیر گذاری خود، آثار منفی زیادی برجای گذارد، گرچه مثال عکس این موضوع نیز صادق است و افعال و اعمال خوب می تواند اثر موجی مثبت بر جای گذارد.

۳ – موفقیت مایکروویوی به دست نمی آید!

اگر به اثر مرکب و اثر موجی معتقد شویم و بدانیم که موفقیت در سایه سخت کوشی، نظم و عادت های خوب به دست می آید، متوجه خواهیم شد که نباید در انتظار کسب نتایج آنی باشیم. تفکر مایکروویوی و فست فودی در مورد موفقیت هرگز وجود ندارد! ما باید برای همیشه این نوع تفکر و شیوه موفقیت بخت آزمایی را رها کنیم و بدانیم اگر هم داستانهایی مطرح می شود که یک فکر یک شبه میلیاردر شده یا در یک قرعه کشی برنده شده است، درباره سکه دیگر آن یعنی میلیونها نفری که در قرعه کشی ها شرکت کرده اند و بازنده شده اند، صحبتی نمی شود!

ما باید به این حقیقت و باور برسیم که موفقیت عمدتا از طریق انجام پیوسته کارهای معمولی، غیر جذاب، غیر مهیج و بعضا نظم و ترتیب های سخت روزانه به دست می آیند. و اگر هم موفقیتی یک شبه به دست آید، عمدتا یک شبه هم از دست خواهد رفت و دوام و عمقی نخواهد داشت.

۴ – نیش پشه ها

انتخاب ها ریشه دستاوردهای ماست. ما در طول زندگی خود یا انتخاب هایی کرده ایم که به نتیجه ای رسیده ایم یا فکر می کنیم انتخابی نکرده ایم لیکن در واقع انتخاب کرده ایم که دریافت کننده منفعلی باشیم از هر چیزی که سر راه مان قرار گرفته است!

باید توجه کنیم که هر انتخاب یا عدم انتخاب ما در زندگی مان اثر فزاینده دارد و بزرگترین مسئله ما این نیست که از روی عمد انتخاب های بد می کنیم، بلکه موضوع اینجاست که ما در هنگام انتخاب، به آنها توجه نمی کنیم و در اکثر مواقع حتی از انتخاب کردن مسیرمان آگاه نیستیم!

خیلی اوقات نوع شخصیت، فرهنگ، تربیت، دوستان و محیط ما را به سمت انتخاب های اشتباهی که حتی متوجه نشده ایم چگونه شکل گرفته اند، هدایت می کند و این واقعیت است که باعث شده ما با مجموعه ای از انتخاب های احمقانه و بدون هیچ دلیل مشخصی خودمان را دچار عواقب ناخواسته مثل ورشکستگی، طلاق و… قرار می دهیم.

فیل ها هیچ موقع ما را گاز نمی گیرند! این پشه ها هستند که ما را نیش می زنند! پس به این واقعیت برسیم که چیزهای بسیار کوچک ممکن است تمام زندگی، حرفه و آبروی ما را از بین ببرند.

۵ – فرمول خوش شانسی

خورشید شانس همواره در آسمان می درخشد و هر کس باید بجای رفتن زیر سایه به آسمان نگاه کند و بگذارد پرتوی از شانس بر او بتابد.

ما اگر حداقل امکانات را داریم باید بدانیم خوش شانس هستیم و همواره در معرض شانس ها. فرمول شانس اینگونه است:

شانس= آمادگی + نگرش + فرصت + اقدام

و بر اساس این فرمول است که هر کسی در زندگی می تواند خوش شانس باشد.اگر آمادگی داشته باشیم یعنی بهبود مهارتها، آماده سازی مداوم خودمان، دانش، تخصص، ارتباطات پس گام اول خوش شانسی را داریم و می توانیم از امکانات بهره برداری کنیم. اگر ما نگرش صحیح داشته باشیم یعنی موقعیت ها را بسنجیم و شرایط را درک کنیم این گام دوم خوش شانسی ماست. اگر در هر زمان از فرصت ها استفاده کنیم و فرصتها را بشناسیم و بهره برداری کنیم و در زمان لازم اقدام نماییم این خود شانس و این ۴ گام است که همه ما را خوش شانس می کند!

۶ – اعتیاد به عادتهای خوب و بد

از نکات مهم در موفقیت پرورش عادات خوب و پیوستگی در انجام عادات خوب و ثبات قدم در انجام عادات خوب است. انسان موفق در واقع باید معتاد به موفقیت شود و این اعتیاد مثبت است که می تواند او را از دیگران متمایز کند.

مطالعات روانشناسی نشان داده اند که ۹۵ درصد از هر چیزی که احساس می کنیم، فکر می کنیم و انجام می دهیم در نتیجه یک عادت یادگرفته شده است. عادت ها کمک می کنند ما بدون فکر کردن کارهای روزمره مان را چه خوب و چه بد انجام دهیم.

شاید خیلی از ما فکر می کنیم می توانیم یا توانسته ایم عادات بد خودمان را در کنترل خود در آوریم ولی اشتباه می کنیم! وقتی بررسی کنیم چقدر از وقت روزانه مان را به بطالت گذرانده ایم، تلویزیون دیده ایم، اخبار بدرد نخور شنیده ایم، نوشابه خورده ایم، کالری زیاد کرده ایم و ورزش نکرده ایم و… آن وقت متوجه می شویم چه عاداتی داریم که از آنها خبر نداریم!

باید بدانیم آرزوها، دلبستگی، علایق و حتی ظاهر ما مهم نیست، مهم این است که در طول ۲۴ ساعت و در طول ۷ روز هفته به چه سبکی زندگی می کنیم تا بفهمیم عادات خوب و بد ما چگونه است؟

ما همه اعتیاد به عادات مان داریم و این عادات خوب و بد تمام زندگی ما را فراگرفته اند.

برای دوری از عادات بد چند کار باید انجام دهیم. نقطه آغاز، شناخت عادات بد است اول باید بدانیم چه عاداتی بد است و ما را از اهداف و آرمانهای مان دور می کند. بعد از آن شناخت محرک هاست. باید درک کنیم که یک عادت بد در چه زمانی ایجاد می شود و در چه زمانی تحریک می شود. مرحله بعد، پاک سازی محرک هاست یعنی اصل محرکها و مشکلات را از زندگی و اعمال روزانه مان بزداییم. نوشابه نخریم؛روغن نخریم، تلویزیون مشاهده نکنیم، فیس بوک نرویم، شبکه های اجتماعی نرویم و… تا عادات بد مان کم شود. گرچه هرگز نمی توانیم تمام عادات بد را دفعتا و کلا از زندگی مان حذف کنیم! مرحله بعد این است که به جای محرک های بد، جانشین ها و عادات خوب را جایگزین کنیم و خلق کنیم مثلا اگر بعد از غذا باید چیز شیرین بخوریم به جای بستنی انجیر خشک بخوریم و…

سبک زندگی، محیط اطراف و زمان بندی زندگی ما باید بگونه ای باشد که عادات خوب بتوانند متبلور شوند . در کنار این موضوع می توانیم از همراه و ناظر تشویق کننده بهره بگیریم و حتی بعد از ترک عادات بد و ایجاد عادات خوب به خودمان جایزه بدهیم.

در این میان باید بدانیم که صبر و حوصله در این جایگزینی موضوعی حیاتی است و برای حذف عادتی مثلا ۲۰ ساله و ایجاد عادتی جدید نیاز به توانایی، همت و پشتکار و صبری مثال زدنی است.

۷ – تکانش

قانون اول نیوتن (اینرسی) می گوید اجسام ساکن تمایل به س دارند مگر این که نیرویی خارجی بر آنها اعمال شود و اجسام متحرک نیز تمایل به حرکت دارند. وقتی اثر مرکب، اثر موجی و تبدیل عادات بد به عادات خوب در زندگی ما آغاز شود، این نقطه حرکت است و شروع است. یعنی چرخ و فلک دستی با هر مشقتی راه افتاده است و تکانش ایجاد شده است!

با ایجاد تکانش ما دیگر جسم ساکن نیستیم و تمایل به حرکت داریم و فیزیک و طبیعت هم به ما کمک می کنند تا بیشتر و بیشتر حرکت کنیم و آسان تر و روان تر به هدف نزدیک شویم. برای شکستن اینرسی انرژی زیادی لازم است ولی وقتی به تکانش مناسب برسیم، دیگر شکست ناپذیر خواهیم شد و خیلی سخت متوقف می شویم.

۸ – ریتم زندگی و ثبات قدم

دانستیم که برای تغییر، ایجاد عادات و رفتار خوب و ایجاد تکانش لازم است، اما این تکانش باید با ریتم منظم و دائمی و ثبات قدم همراه باشد. حرکت های افراطی و تفریطی، موضع های عجله ای و جوگیر شدن و عدم ریتم مناسب موجب خواهد شد که ثبات قدم نداشته باشیم و تکانش ما با لرزه های فراوان و یا حتی س و سکوت مواجه شود…. واقعیت رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود اینجا نمودار می گردد و باید بدانیم هیچ چیز مثل عدم ثبات قدم و نداشتن ریتم مناسب در تغییر، نمی تواند تکانش را با مشکل مواجه کند! اگر قصد ورزش داریم یا می خواهیم در کلاس زبان شرکت کنیم این که بگوییم یک باره ۵ روز در هفته و روزی ۲ ساعت به کلاس می روم شاید کمتر از ۳ ماه بتواند دوام بیاورد ولی این که بگوییم هفته ای ۲ روز و روزی ۱ ساعت تمرین ورزش می کنیم شاید ۱۰ سال امکان تداوم داشته باشد!

۹ – ما انسانهای متاثر

حال که دانستیم اثر مرکب چیست و اثر موجی چه بر ما می آورد و عادات خوب و بد چگونه زندگی ما را ایجاد می کنند و ریتم زندگی چه تاثیری بر همه اینها دارد، لازم است این نکته را نیز بدانیم که برای تغییر و اصلاح و ایجاد اثر مرکب مثبت در زندگی مان باید از آنچه بر ما تاثیر می گذارند نیز آگاه باشیم. ورودی های ذهن ما – ارتباط ها – محیط سه عامل اساسی هستند که بر رفتار و عادات و رویه و ریتم زندگی مان اثر می گذارند.

ورودی های ذهنی آن چیزی است که مغز ما تغذیه می کند، اخبار و اطلاعات و دیتا و آن چه می شنویم و می خوانیم و حس می کنیم. ذهن ما عمدتا مثل یک لیوان خالی است و این ما هستیم که تصمیم می گیریم چه آب یا معجونی را داخل آن بریزیم. گرچه خیلی از ورودی ها در اختیار ما نیست و ما بعضا در معرض هستیم! اما می توانیم تا جایی که می شود که کنترل ورودی ذهن و مغز مان را در دست بگیریم و به جای اخبار بیهوده و دیدن فیلم های زرد و شنیدن غیبت و ناله و افسردگی و یاس و… روزانه آن چیزی را به ذهن و مغزمان وارد کنیم که بیشتر مفید فایده برای مان باشد.

موضوع دوم ارتباطات است. افرادی که با آنها ارتباط داریم، گروه مرجع ما هستند و همین گروه مرجع است که ۹۵ درصد موفقیت یا شکست ما را تعیین می کند. ما به میانگین ۵ آدمی تبدیل می شویم که بیشتر وقت مان را با آنها می گذرانیم. پس باید به دقت این گروه دوستان و گروه مرجع و ارتباطاتمان را بررسی کنیم با بعضی قطع رابطه کنیم، با بعضی رابطه مان را محدود کنیم و با بعضی توسعه روابط داشته باشیم.

و موضوع سوم محیط است، تغییر محیط، چشم انداز را تغییر می دهد. محیط فیزیکی، محیط خانه، محیط کار و محیط اطراف ما باید بگونه ای باشد که مثبت و سازنده باشد و برای حمایت و پشتیبانی از اهداف ما آماده باشد.

۱۰ – اثر دیگران

از بهترین راه های دستیابی به اهداف این است که انرژی مان را در بخشش به دیگران متمرکز کنیم. اگر می خواهیم اعتماد به نفس خودمان بیشتر شود، سعی کنیم اعتماد به نفس اطرافیان مان را بالا ببریم. اگر حس امیدواری و مثبت اندیشی می خواهیم باید در شخص دیگری این ها را القا کنیم و اگر موفقیت برای خودمان می خواهیم برای دیگران هم بخواهیم.

این اثر دیگران است بر زندگی ما! از موجی کمک به دیگران و بخشیدن سخاوتمندانه وقت و انرژی مان به آنها این است که خودمان بزرگ ترین ذینفع این نوع دوستی خواهیم بود. و وقتی هم آموختیم یکی از تاثیرگذارترین بخشها بر زندگی هر کس اطرافیانش می باشد، لذا با بهبود وضع اطرافیان در واقع زندگی خودمان را به سمت خوبی تغییر داده ایم.

و اثر دیگران یعنی این که اگر دوستم کتاب ((اثر مرکب)) را خوانده است و از آن متاثر شده، آن را به من هدیه کند، من به دیگری هدیه کنم یا با نوشتن مطلبی درباره کتاب، دیگران را تشویق به خواندن آن کنم تا هم خودم لذت ببرم، هم جامعه و اطرافیانم هم موجی از لذت و تغییر مثبت را احساس کنند و همه با هم با اثر مرکب و ایجاد عادات خوب و ترک عادات بد و ایجاد تکانش همراه با ریتم مناسب و ثبات قدم، تک تک زندگی های بهتری تجربه کنیم و بالتبع جامعه ای بهتر را تجربه کنیم.

به نظر من مهمترین نکته آن است که موفقیت به یکباره به دست نمی آید بلکه انتخاب های کوچک پیوسته موجب موفقیت می شود همچنین شکست های بزرگ هم از اشتباه های کوچک به دست می آید


برندسازی شخصی چیزی بیش از نام ،هویت و تصویر شما است.برندسازی شخصی هرکاری است که شما انجام می‌دهید برای اینکه خودتان را در بازار متمایز کنید.مانند پیام‌های شما،ارائه‌های شما و تاکتیک‌های بازاریابی شما. به آنچه که انجام می‌دهید تا خود را در بازار متمایز کنید،برندسازی شخصی گفته می‌شود.


معنی برندسازی شخصی چیست؟

قبل از آنکه بپرسیم چگونه برندسازی شخصی انجام دهیم باید معنی برند سازی شخصی را بدانیم. پرسونال برندینگ یا برند سازی شخصی روشی است که به‌وسیله آن شخص، بر روی خصوصیات و مهارت‌های خودش تکیه می‌کند (مانند نام تجاری که بر روی خصوصیات محصول تکیه می‌کند) و آن را برند می‌کند. برندسازی شخصی امروزه در بین مردم بخصوص مردم ایران بسیار مورد توجه قرار گرفته است. بارزترین نمونه ،برندهای زمان قدیم همان مشاهیر هستند که هیچ‌گاه مایل به برند سازینبودند البته اگر در دنیای امروز زندگی می‌کردند.

ابوریحان بیرونی، برند ریاضیات و نجوم و ابوعلی سینا برند علم پزشکی، معارف و ریاضیات ، مولانا، برند شعر و ادب پارسی و دکتر حسابی، برند ریاضیات و فیزیک می باشد.از این قبیل مشاهیر در ایران و تمام جهان کم نیستند. درهرصورت ، آنچه باعث به وجود آمدن برند سازی شخصی شد، ظهور شبکه‌های اجتماعی در جهان و بسیار بیشتر در ایران، یکی از عوامل جدی شدن برند سازی شخصی بوده است. چراکه ارزان‌ قیمت یا رایگان بودن شبکه‌های اجتماعی و سطح دسترسی آسان به آن‌ها برای هرکسی، تصمیم به برند سازی شخصی را جدی‌تر کرده است.تعداد کمی از ما آموزش‌ دیده‌ایم که به خودمان به‌عنوان یک برند فکر کنیم تعداد کمی از ما یاد گرفته‌ایم که می‌توانیم در برهه‌ای از زمان‌ براساس تقاضای بازار برند مجددی برای خودمان بسازیم، به‌ندرت می‌دانیم که چطور می‌توانیم ادراک مثبت در ذهن بقیه ایجاد کنیم ،تعداد کمی از ما یاد گرفتیم که شغل خودمان را تعریف کنیم و اصلاً یک مسیر شغلی را ایجاد کنیم .ما باید بدانیم که حتی می‌توانیم مشاغل جدید و مسیرهای شغلی جدید ایجاد کنیم و نسبت به این مشاغل احساس قوی هم داشته باشیم و نکته‌ای که باید در مسیر برندسازی شخصی مدنظر قرار گیرد این است که فردی که می‌خواهد این مسیر را طی کند باید ذهنیت برندسازی شخصی پیدا کند. ذهنیت برندسازی شخصی یعنی اینکه بدانیم توانایی و عملکرد شخصی مهم است اما کافی نیست.


 

مراحل برندسازی شخصی چیست؟

۱.افکار مزاحم را دور بریزید.

برای برندسازی شخصی قبل از هر اقدامی باید فکرتان را از تمام حاشیه‌ها خالی کنید و افکار مزاحم را دور بیندازید. حالا که افکار مزاحم را از خود دور کردید ،یک‌قدم به ساختن برند شخصی‌تان نزدیک شُدید، چشمانتان را ببندید و آنچه از برند سازی شخصی به‌عنوان آینده درخشان خود می‌بینید تصور کنید. چه تصویر ذهنی از آینده خود دارید؟ این برند، چه موفقیت‌هایی را باید برای شما به ارمغان می‌آورد؟

۲.مهارت‌هایتان چیست؟

بر اساس آنچه تصور کرده‌اید، ابتدا مهارت‌هایتان که شامل تحصیلات، تجربه‌های مرتبط با حرفه‌تان، توانایی‌های حرفه‌ای شما و آنچه می‌توانید به‌عنوان کسب‌وکار به مردم ارائه دهید (تخصص شما) که کلید موفقیت شماست، عنوان کنید. برای برند سازی شخصی، کسب‌وکار و همچنین تخصص شما باید خاص باشد و توسط شخص دیگری ارائه نشود و یا با کیفیتی که شما ارائه می‌دهید در هیچ جا و هیچ شخصی نتواند ارائه دهد.

۳.به ارزش‌های خود فکر کرده‌اید؟

باید ارزش‌های خود را مشخص کنید. این ارزش‌ها شامل آن چیزی است که شما دارید. مانند خانواده، پول، تخصص، رتبه‌های شخصی و غیره. سپس آن‌ها را اولویت‌بندی کنید و ببینید کدام برای شما مهم‌تر است. حال تصمیم بگیرید. آنچه شما را خوشحال می‌کند و حاضر هستید حتی پولی بابت آن نگیرید ولی با تجربیاتی که دارید، با اشتیاق انجامش دهید چیست؟ این تمایل همان رسیدن به درجات بالای موفقیت و همان برندی است که می‌خواهید ،شخصی و برای خودِ شما باشد.


اینفوگرافیک برندسازی شخصی


۴.شخصیت شما چگونه است؟

پس از طی این مراحل، شخصیتتان را از دید خود و از دید دیگران بسنجید. مطمئناً می‌دانید دیدگاهی که دیگران نسبت به شما دارد با دیدگاهی که شما نسبت به خودتان دارید، کاملاً باهم متفاوت است. اگر دیدگاه دیگران را نسبت به خود بدانید، موفق‌ خواهید شد.

۵.ارزش‌ها، مهارت‌ها و شخصیت خود را کنار هم بگذارید.

آیا می‌توانید ارزش‌ها، مهارت‌ها و شخصیت خود را کنار هم بگذارید؟ آیا وقتی کارِ برندسازی شما به انتها رسید و شما مجبور شُدید برای کسب شهرت و ثروت از بین آنها یک یا دو تا را انتخاب کنید،آیا می‌توانید؟ به‌عنوان مثال می‌خواهید بهترین کاپیتان کشتی‌های جنگی شوید، اگر خانواده را به‌عنوان یکی از ارزش‌ها انتخاب کرده‌اید،باید بدانید ممکن است برای رسیدن به این مهارت مجبور باشید گاهی شش ماه دور از خانواده زندگی کنید. آیا در این حالت، مهارت شما ارزش‌هایتان را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد؟ اگر شخصیت عاطفی و وابسته به خانواده داشته باشید، آیا مهارت انتخابی شما، احساسات شما را تحت‌الشعاع خود قرار نمی‌دهد؟ این مرحله از ساخت برند شخصی بسیار مهم است و باید انتخابی درست داشته باشید تا در آینده لطمه‌ای به شما وارد نشود.

۶.ارتباط سازی با دیگران را فراموش نکنید.

شما باید ارتباط خود را با دوستان و آشنایانتان قوی‌تر کنید و سعی در برقراری ارتباط با افراد جدید در جهت مهارتتان داشته باشد. جدای از برندسازی، انسان موجودی اجتماعی است و با اجتماع می‌تواند رشد کند. همکاری با افرادی که نیاز به کمک شما دارند باعث موفقیت شما می‌شود.

 ۷.شبکه‌های اجتماعی و سایت عوامل موفقیت شما هستند.

ساخت وب‌سایت از قدرتمندترین عوامل موفقیت در برندسازی شخصی شماست. در حقیقت شاه‌کلید برند سازی شخصی محسوب می‌شود. در وب‌سایت شخصی، شما قادر هستید رزومه خودتان و خدماتی که ارائه می‌دهید به افراد زیادی بشناسانید. حضور در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند در مرتبه دوم بعد از ساخت وب‌سایت مهم باشد. چراکه شما به‌وسیله شبکه‌های اجتماعی می‌توانید افراد مختلفی را به سایت دعوت کنید و یا آن‌ها را به نحوی با لینک‌های مرتبط به سایت، وادار به حضور در سایت کنید. جهت انجام این کار، می‌توانید موضوعات و مطالب جذابی انتخاب نموده و لینک‌های مختصر خود را در پایان مطالب شبکه‌های اجتماعی‌تان بگذارید. در این صورت اعضای کانال‌های شما به سایت مراجعه می‌کنند و ترافیک سایت شما بالا می‌رود و می‌توانید به صفحات اول مرورگرهای مختلف راه پیدا کنید.

۸.طراحی امضای ایمیل

جهت برندسازی شخصی باید امضاء در انتهای ایمیلتان داشته باشید. امضاء ایمیل یعنی اینکه از نام و نام خانوادگی‌تان، عنوان ایمیل و عکس، تلفن‌های تماس، آدرس وب‌سایت و آدرس شبکه‌های اجتماعی‌تان، پایان متن ایمیل‌هایتان استفاده کنید. این یکی از اساسی‌ترین کارهایی است که موفقیت شما در برند سازی  شخصی را تضمین می‌کند.

برندسازی شخصی برای افراد، با هدف رسیدن به موفقیت بیشتر انجام می‌شود؛ این موفقیت بیشتر، برای بعضی کسب درآمد بیشتر، برای برخی کسب شهرت و برای برخی دیگر کسب احترام است. موفقیت در برندسازی شخصی به این معناست که باید همان کسی بشوید که شایستگی‌اش رادارید. لازم است هر فرد ایده خودش را داشته باشد یا دقیق‌تر بگوییم هر فرد برای خودش یک پیشنهاد استثنایی فروش پیدا کند مثل همان چیزی که در برند سازی برای محصول وجود دارد این پیشنهاد می‌تواند یک دیدگاه و یا یک سبک خاص شخصی باشد. به هر حال باید عاملی را در وجودمان پیدا کنیم که ما را در بازار، متمایز و جذاب می‌سازد.

در برندسازی شخصی تمام فعالیت‌ها بر این اساس انجام می‌شود که شما رهبر بازار خود شوید. روش‌های مختلفی برای ایجاد استراتژی رهبری وجود دارد که براساس توانایی‌های شما و نقاط تمایزی که به نسبت رقبا دارید این استراتژی تعریف و پیاده‌سازی می‌شود. شما قرار نیست یکی مثل همه باشید به همین خاطر به سمت برند سازی شخصی حرکت کرده‌اید با بررسی‌ها و تجربیاتی که تیم مشاوره آژانس تبلیغات ۱۲۸ در اجرای پروژه‌های برند سازی شخصی دارد رهبر بخشی از بازار را به شما پیشنهاد می‌کند که نتایج بیشتری برای شما به همراه داشته باشد.

یک برند فردی،توقع و انتظاری مثبت است؛عهد و پیمانی نسبت به بازار هدفتان که جایگاهی برتر در ذهن مشتریان شما دارد.یک برند فردی بخشی از دارایی شماست،بخشی از ذهنیت مخاطب است که هیچ کس دیگری نمی‌تواند با آن رقابت کند.

 نتیجه

در برندسازی شخصی قابلیت دیده شدن شما مهم‌تر از توانایی شما است ممکن است شما از این جمله خوشتان نیاید چون همه ما به مهارت‌ها و استعدادهای خود افتخار می‌کنیم اگر این‌طور نیست و به خودتان افتخار نمی‌کنید بهتر است کسب‌وکاری  که در آن مشغول فعالیت هستید را رها کنید. از طرف دیگر اگر به‌صورت مستمر و به شیوه‌ای مناسب به چشم نمی‌آیید، کسب‌وکار را به رقیبان بی‌کیفیت‌تری که بیشتر به چشم می‌آیند خواهید باخت.

نخستین گام جذب پروژه این است که توسط ارباب‌رجوع دیده شوید تا شمارا در تصمیم‌گیری‌های خود لحاظ کنند.این اتفاق به این خاطر نمی‌افتد که شما خودتان را قبول دارید؛ مشتریان بالقوه راهی برای شناختن شما ندارند. چنین چیزی خلاف منطق است، ولی قابلیت دیده شدن، اعتبار شمارا افزایش می‌دهد.

وقتی مردم نام چهره شمارا به‌صورت مستمر می‌بینند تصور می‌کنند که باید موفق‌تر و بنابراین بهتر از شرکت‌های دیگر ارائه‌دهنده خدمات ای باشید که تابه‌حال ندیده‌اند (اگر تا حالا از او اطلاعی نداشتم پس نمی‌تواند خیلی خوب باشد). قابلیت دیده شدن به درک دیگران از شایستگی شما اثر می‌گذارد.شرکت‌هایی که بیشتر در چشم مخاطبان هستند تماس بیشتری خواهند داشت پس اگر بتوانید بیشتر دیده شوید پیشگویی آینده راحت خواهد بود. برند فردی سلاح شما درنبرد برای دیده شدن است. برند فردی شمارا برای مخاطبان آشکار و نمایان نگه می‌دارد و مدام به آنها یادآور می‌شود که چه کسی هستید چه‌کاری انجام می‌دهید به همین دلیل بسیار مهم است که برند خود را بالا ببرید اگر برند خود را جلوی چشم اعضای بازار هدفتان نگه ندارید به این تصور می‌رسند که کسب‌وکارتان را رها کرده‌اید، بنابراین حیرت می‌کنید که مردم چقدر سریع فراموش می‌کنند. البته که مطمئن هستیم توانایی اهمیت دارد. زمانی که کسب‌وکار را آغاز می‌کنید توانایی شما در اجرا و ارزش‌آفرینی کمک می‌کند شرکتتان را حفظ کنید و آن را به محلی برای روی مخاطبان خود تبدیل نمایید. اما قابلیت دیده شدن کاری می‌کند مخاطبان از در وارد شوند و توانمندی، آنها را برای سالیان سال برای شما نگه می‌دارد. درست مانند عشق و ازدواج که نمی‌توانید یکی را بدون دیگری داشته باشید. 

برند سازی یا همان نام تجاری شخصی مزیتی است که در زمانی که شما می خواهید کسب و کار خود را ارتقا ببخشید، به کمک شما می آید. در جهان امروز که شبکه های اجتماعی غوغا می کنند و همچنین بازاریابی اینترنتی نیز بسیار مهم است، داشتن نام تجاری مناسب بسیار موثر و خوب است.

استیو مانینگ، موسس آژانس ایگور (Igor) واقع در کالیفرنیا که مشاور انتخاب نام تجاری نیز هست، می گوید: نام تجاری می تواند شما را نسبت به رقبا متمایز کرده و تصویر شرکت شما را تقویت سازد.» او در عین حال پیشنهاد می کند قبل از اینکه نام تجاری خود را انتخاب کنید، جایگاه برند تجاری خود را به درستی مشخص کنید، همان طور که اپل با انتخاب این نام توانست نسبت به رقبایش تصویر متمایزی از خود ارائه کند. از نظر مانینگ مدیران اپل به دنبال نامی تجاری بودند تا بتواند استراتژی جایگاه سازی برند شرکت را که شامل سادگی، صمیمیت، عامه پسند، دوستانه و متفاوت بودن است، به وضوح نشان دهد.»

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرصت امروز ، ساخت یک نام تجاری منحصربه فرد و قوی و همچنین مرتبط با کارتان می تواند شما را به مخاطبان تان به خوبی نمایش دهد و از آن می توانید در دنیای مجازی نیز به خوبی استفاده کنید. یک نام تجاری خوب دستاورد های کسب و کار شما را به همه نشان می دهد و باعث به رسمیت شناختن شما می شود. همچنین یک نام تجاری مناسب به شما کمک می کند تا در رقابت میان رقبای تان در ذهن مردم ماندگار بمانید و همچنین باعث اعتباربخشی به کسب و کارتان می شود، این نام نخستین گام شما برای اعلام خود به جهانیان در میان رقبای تان است.

اگر برای برند سازی شخصی خود استراتژی خاصی ندارید، یک فرصت عالی را از دست داده اید. هر کسی برندی دارد که می تواند مثبت یا منفی باشد. خنثی هم که معمولا به چشم نمی آید، اما در اقتصادی که در آن توجه حرف اول را می زند، چطور می خواهید ارتباطاتی ماندگار و معنادار برای خود رقم بزنید؟ ماهیت نام تجاری شخصی معتبر، شامل دربر داشتن ارزش و ارائه نیاز های برآورده نشده است. استیو جابز، جک ولش، اپرا وینفری، و جسیکا آلبا همگی مزایای ساخت یک نام تجاری قوی شخصی را برای گسترش کسب و کار و شیوه زندگی خود کسب کرده اند.

جهت ساخت برند شخصی تان، قبل از هرچیز باید تمامی افکارتان را منظم کرده و چشم انداز و آینده مورد نظر خود را به وضوح تصویر سازی کنید، همچنین مشخص کنید که نزد دیگران دوست دارید چگونه به نظر آمده و زندگی شخصی تان دارای چه شکل و شمایلی باشد.

هنگام خلق برندتان، لازم است درباره همه چیز فکر کنید؛ از لوگوی تان تا رنگ طرح و عبارت تبلیغاتی. همچنین باید یک برند به یا دماندنی، پیامی قدرتمند، سیستم پشتیبانی و همه مومات قانونی بودن را مثل گرفتن علامت تجاری داشته باشید. نام تجاری می تواند بیش از حد طولانی یا محدود و کوچک باشد، همچنین می تواند به نامی ماندگار تبدیل شود یا به راحتی فراموش شود. لازم است به یاد داشته باشید که در نهایت نام تجاری جایگاه شما را در بازار تعیین خواهد کرد.

برند شخصی، شما را از دیگران متمایز می کند. برند شخصی مانند تصویری است که شامل تمامی صفات و ویژگی های شماست که بعد از شنیدن نام شما، آن تصویر در ذهن افرادی که شما را می شناسند پدیدار می شود.

در آخر به یاد داشته باشید، برنامه ریزی اساس و بنیان برند شخصی است و پیاده سازی، ساختمان برند را می سازد، اما همه چیز خود شما نیستید، مهم چیزی است که مردم درباره شما می گویند. شما آنچه را که تصور می کنید ارائه می دهید و این افراد هستند که درباره شما فکر و شما را درک می کنند. این راز نام تجاری شخصی است.

برخی از ویژگی های فوق العاده یک برند شخصی قدرتمند عبارتند از:

برای برند شخصی خود هدف و برنامه داشته باشید

پیش از ساخت برند، باید اهداف و برنامه های خود را مشخص کنید. باید ببینید در حال حاضرکجا هستید و در آینده نزدیک به کجا مایلید برسید. دلیل وجود هر برند بزرگی کاملا واضح است. وقتی هدفمند پیش بروید، نسبت به نکات مهم آگاه تر خواهید بود و از نقاط قوت خود برای انجام کاری که بیشترین ارزش را به همراه دارد، استفاده خواهید کرد. به این ترتیب بهره وری خود را بالا می برید و نسبت به زندگی شخصی و شغلی خود اشتیاق بیشتری پیدا می کنید. سرانجام اهداف شما هستند که آنچه را شما تصور می کنید به دیدگان مردم می رسانند. باید بدانید پس از مشخص کردن اهداف، نتیجه نهایی و یک برنامه، نیاز به شروع ساخت برندتان دارید.

نام تجاری شخصی خود را متناسب با نوع فعالیت خود انتخاب کنید

نام تجاری شخصی، باید بخش بزرگی از کاری باشد که می خواهید انجام دهید. به عبارتی برند شما باید بتواند نحوه کار و عمل تان را نشان دهد. همان طور که اغلب این اصل در نام تجاری شرکت ها نیز به کار می رود.

برای مثال اغلب شرکت ها نام تجاری متناسب با نوع محصولات یا خدمات شان را انتخاب می کنند، البته این به آن معنا نیست که برای انتخاب نام تجاری بر اساس محصول یا خدمات، سادگی و قابل فهم بودن نام انتخاب شده را از بین ببریم. به عنوان مثال نام شرکتLawn And Order» که به معنای چمنزار و سفارش» است، انتخاب مناسب و ساده ای برای نام این شرکت است که در زمینه فضای سبز فعالیت می کند؛ چراکه مشتریان را از نوع خدمت ارائه شده توسط این شرکت آگاه می سازد. گرچه نام غیرمعمول بعضی شرکت ها نظیر یاهو نیز کارایی دارد، اما قطعا نام های متناسب شانس بیشتری برای موفقیت دارند.

مردم شما را چگونه می بینند؟ (نظر مردم در مورد برند شما چیست؟)

یکی از کارشناسان در این زمینه می گوید: موضوع جالب درباره برند شخصی شما این است که برندتان، آنچه شما می گویید نیست، بلکه آنچه دیگران می گویند است. بنابراین نخستین قدم برای شروع ساخت و رشد برندتان این است که بدانید مردم درباره شما چطور فکر می کنند.

در کار خود سازگار و ثابت قدم باشید

به عنوان یک مشتری، به برند هایی فکر کنید که بیشتر از بقیه به آنها وفادارید. دلیل اینکه این برندها، این شانس را داشته اند که اعتماد شما را به دست آورند، این است که قابل اطمینان هستند. برای مثال، برند Zappos برای ارائه خدمات به مشتریان برتر شناخته شده است. Dropbox، روی تمام پیام هایش، امضای دست نویس لوگوی جعبه آبی را قرار می دهد. این نمونه ها ثابت می کنند که ثبات و سازگاری، برای برندها چقدر اهمیت دارند.

قبل از ساختن برند خود جلب توجه مخاطبان تان را در نظر بگیرید

معمولا هر برند تجاری بزرگ با یک داستان شروع می شود. علت این است که استفاده حداکثری از یک روایت مختصر حول برند، برای مخاطب به شدت جذابیت دارد و به فروش منجر می شود. وقتی دیگران شما را می بینند یا صدای تان را می شنوند، چه پیامی به آنها منتقل می کنید؟ آیا این پیام با ویژگی ها، ارزش ها و هدف شما سازگاری دارد؟ سه کلمه مهم را که دوست دارید با دیدن شما به ذهن مخاطبان تان بیاید شناسایی و شرایطی را فراهم کنید که بار دیگر برای تجربه مجدد آن تشنه به سوی شما بازگردند. مانینگ در این زمینه می گوید: باید بدانید نام تجاری ای که انتخاب کردید چگونه در علامت و آرم شرکت یا بیلبوردهای تبلیغاتی نمایان می شود. او به نام شرکت گوگوGOGO که خدمات اینترنت در هواپیما ارائه می دهد اشاره می کند. همچنین او می گوید: این نام از یک تعادل و توازن بین تمامی کلمات برخوردار است و جالب به نظر می رسد.»

با برندهای قدرتمند همراه شوید

برند شخصی شما، بسته به ارتباطی که با دیگر برندها دارد، قوی تر یا ضعیف تر می شود. از این رو برند های قدرتمند را پیدا کنید و آنها را وسیله قرار دهید تا بتوانید برند شخصی تان را بالا بکشید.


 الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ، همان کسانى که ایمان آورده‏‌اند و دل‌هایشان به یاد خدا آرام می‌‏گیرد، آگاه باش که با یاد خدا دل‌ها آرامش مى‌یابد» مصداق عینی برای درمان افسردگی و ناامیدی است.


در آیات قرآن می بایست تدبر کرد.

 

زیرا در قرآن پیام هایی از آیات آورده می شود و ما باید فکر کنیم و متوجه پیام شویم و آن را به کار گیریم تا مشکلات زندگی را حل کنیم.

در آیات قرآن،نوشته نشده است که پیام ما اینه و شما باید این کارو بکنی.

این یک نوع تقلید است و هدف خدا از آیات قرآن این نیست.

به عنوان مثال:

در آیه ی ((بِاالوالِدَینِ اِحساناً)) که می گوید به پدر و مادر خود نیکی کنید؛نیامده راه و روشش را بگوید،چون والدین هر کسی یک انتظار خاصی از فرزند دارد و به طور خاص خوشحال میشود.

ما باید به این آیات بیندیشیم و بفهمیم که چگونه آنها را خوشحال و راضی نگه داریم و به آنها نیکی کنیم.

پس باید در آیات قرآن تدبر کرد نه تقلید.

 نتیجه من: قرآن می گوید در هر تصمیمی باید شرایط آن موقع را بسنجیم ونه اینک طوطی وار عمل کنیم ای بدین معناست که باید در آیات قرآن تدبر کرد نه تقلید


برخلاف نظریه رایجِ الهی بودن الفاظ و معانی قرآن»، نظریه های مخالفی از سوی برخی اندیشمندان دینی مطرح گردیده که سابقه طرح بعضی از آنها به قرون اولیه هجری برمی گردد. این نظرات اگر چه هیچگاه فرصت غلبه و جریان سازی پیدا ننموده اند ولی هر از چند گاهی با قرائتی نو مطرح و توجه صاحب نظران را به خود معطوف کرده است. این بحث بنا بر حصر عقلی به چهار شکل قابل تصور است. 1)الهی بودن الفاظ و مفاهیم قرآن 2)بشری بودن الفاظ و مفاهیم قرآن 3)الهی بودن الفاظ و بشری بودن مفاهیم قرآن 4)بشری بودن الفاظ و الهی بودن مفاهیم قرآن. این نوشته چهار صورت مذکور را مورد بررسی قرار داده است.

مقدمه

آیات قرآن، معجزه جاوید رسول خاتم؛ کلام خدا» معرفی گردیده وَ إنْ اَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلَامَ اللهِ»[1]. و پایه شناخت کلام خدا وحی» است چرا که وحی مجرای تحقق تکلم خدا با بشر می باشد مَا کَانَ لِبَشَرٍ أنْ یُکَلِِّمَهُ اللهُ إلَّا وَحْیًا أوْ.»[2]. از این رو واکاوی مفهوم وحی و تبیین روشن و درخوری از آن مولّد فهمی صحیح یا بهره مند تر از صواب از این مقوله و موضوعات مرتبطی نظیر الهی یا بشری دانستن الفاظ قرآن» می باشد که این خود نیز راه را برای درک دیگر باورهای قرآنی هموار می سازد، بنابراین از جایی که در آیات قرآن، از وحی به عنوان بستر مکالمه خدا با بشر یاد شده، لذا مقدم بر هر چیز به تعریف وحی به عنوان مناسب ترین مدخل برای ورود به بحث چگونگی تکلم خدا با پیامبر و منبع تولید الفاظ قرآن پرداخته می شود.

تعریف وحی

وحی در لغت عبارت است: از تفهیم خفی[3]. راغب اصفهانی می گوید: اصل الوحی الاشارة السریعه»[4]. وحی پیامی پنهانی است که اشارت گونه و سریع منتقل می گردد که این انتقال سریع و سرّی در رابطه با انسان ممکن است از طریق: ایما و اشاره،رؤیایی صادقه، آهسته و درگوشی سخن گفتن یا نوشتاری سرّی و گفتاری رمزی، نگاهی معنا دار و حتی صدایی مجرد و بدون ترکیب و.»[5] صورت گیرد. اما در این تعامل دو طرفه متکلم و مخاطب کیست؟

برای پاسخ به این سؤال با توجه به آیات قرآن فاعل وحی» و قابل وحی» معرفی می شود.

 

فاعل و قابل وحی

در آیات قرآن فاعل وحی» علاوه بر خدا (نحل68)؛ جن (انعام121) و انس (مریم11) نیز معرفی گردیده است که از سه نوع مذکور آنچه محل بحث ماست. قسم اول یعنی وحیّی است که فاعل آن خداست و قابل» این قسم از وحی بر اساس آیات قرآن، هم انسان است و هم غیر انسان و در میان موجودات غیر انسان، هم موجودات مادی غیر جانداری مانند زمین (زله5)، آسمان ها (فصلت12) و مجرداتی مانند فرشتگان (انفال12) مخاطب وحی الهی معرفی شده اند و در بین انسانها علاوه بر غیر پیامبران (قصص7 مائده111) انسان های خود انگیختهء خدا برانگیختة، مخاطب عالی ترین درجه وحی الهی یعنی وحی رسالی» قرار گرفته اند و این افتخار ازآدم (ابراهیم13) تا خاتم (نساء163 اسراء39) نصیب همه آنان گردیده است و آنچه در این نوشتار به آن پرداخته می شود بحث پیرامون الهی یا بشری بودن متن قرآن»؛ محصول وحی رسالی به پیامبر خاتم می باشد.

الهی یا نبوی بودن متن قرآن کریم

از قرون میانه اسلامی نظریه شاذّی وجود داشته که طبق آن لفظ قرآن وحی نیست، خداوند معانی و مفاهیم را به گونه ای به نبی القا کرده و او با زبان و بیان شخصی و قومی (زبان عربی) و با توجه به فرهنگ زمانه و ادبیات و افکار عموم مردم عرب زبان در سده هفتم میلادی در حجاز آن معانی و در واقع پیام را به مردمان آن عصر و زمان و مکانِ معین، انتقال داده است. در این تلقی از وحیانی بودن قرآن، می توان گفت که خداوند مفاهیم را املا کرده و محمد (ص) با انشای خود آن را در قالب زبان و بیان خود به مخاطبانش ابلاغ کرده است. برخی از معتزله چنین نظریه ای ابراز کرده اند. به عنوان مثال در سده سوم معمربن عبادالسلمی معتزلی بر این اعتقاد بود که قرآن یک اثر ساخته انسان است، به آن معنا الهی است که پیامبری که آن را به وجود می آورد مخصوصاً از طرف خدا دارای این موهبت بوده است که قدرت ایجاد کردن آن را داشته باشد.[6]

جدیداً نیز بعضی اندیشمندان دینی هم الفاظ و هم معانی قرآن را پرداخته نبی اکرم(ص) می دانند و نقش خداوند را برگزیدن و برانگیختن پیامبر و توانا ساختن وی به چنین سخن گفتن ازطریق وحی می دانند.[7] در مقابل؛ نظریه مشهور و تقریباً اجماعی مسلمانان قرار دارد که می گوید الفاظ و معانی قرآن از سوی خداوند بر قلب پیامبر نازل شده و او آن را عیناً و بی کم و کاست به مردمان ابلاغ کرده است.

اما بنابر حصر عقلی در رابطه با منبع تولید متن قرآن چهار نظریه متصور است: 1. الفاظ قرآن الهی ولی مفاهیم آن بشری و ساخته پیامبر باشند. 2. مفاهیم قرآن الهی ولی الفاظ آن بشری و ساخته پیامبر باشند. 3. الفاظ و مفاهیم قرآن، هر دو بشری باشند. 4. الفاظ و مفاهیم قرآن هر دو الهی باشند.

 

نظریه اول؛ الهی بودن الفاظ و بشری بودن مفاهیم

قسم اول یعنی الفاظ قرآن کریم الهی ولی مفاهیم آن الفاظِ مرکب، ساخته پیامبر باشد مستم فرض گوینده ای برای قرآن است که الفاظ آن را تولید؛ بدون اینکه ابراز معنی خاصی مد نظرش بوده باشد و این مدعای هیچ صاحب خردی نبوده و با هیچ معیار منطقی سازگاری ندارد، زیرا گوینده یک کلام برای ابراز محتوای مورد نظر خود به تولید الفاظ اقدام می کند، به عبارتی الفاظ ابراز شده مسبوق به مفاهیم الفاظ نزد گوینده آنهاست، با اینکه آن مفاهیم در مرحله تولید کلام همراه و همزاد الفاظ می باشند و تنها هنر مخاطب کشف مفاهیم مورد نظر گوینده از تکلم (ترکیب الفاظ برای انتقال معانی مقصود)خود در میان دیگر معانی احتمالی آن الفاظ می باشد نه تولید مفهومی برای الفاظ ابراز شده از سوی متکلم چرا که این نه ممکن است و نه معقول.

 

نظریه دوم؛ الهی بودن مفاهیم و بشری بودن الفاظ

بعضی از روشنفکران دینی بر این باورند که تنها معانی قرآن از طریق وحی به قلب مبارک پیامبر(ص) القاء گردیده و آن حضرت برای اینکه آن معانی دریافت شده برای همگان قابل استفاده گردد آن را به زبان و بیان خود در قالب الفاظ پردازش نموده است.[8]

پیروان این نظریه، در اثبات نظر خود به دو روش متوسل شده اند:

الف) استناد به آن دسته از آیات قرآن که بیانگر نزول قرآن بر قلب پیامبر می باشند.

ب) محال بودن تولید الفاظ به وسیله موجود مجرد (خداوند و فرشته وحی).

بررسی بشری بودن الفاظ مصحف شریف به استناد آیات قرآن

برخی صاحبنظران دینی برای اثبات دیدگاه خود مبنی بر بشری بودن الفاظ قرآن» به آیاتی از قرآن استناد نموده اند که ظهور در نزول قرآن بر قلب پیامبر اکرم(ص) دارند آیاتی مانند: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمِینُ عَلَی قَلْبِکَ»[9]. و فَإنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَی قَلْبِکَ»[10] و. به این بیان که آنچه در قلب که جایگاه ادراک درونی است راه دارد معناست نه الفاظ. پس معانی و مفاهیم آیات به پیامبر(ص) نازل شده و پیامبر آن مفاهیم را برای همگان در قالب الفاظ بیان نموده است. نصر حامد ابو زید می گوید: جبرئیل کلمات را به پیامبر تحویل نداده بلکه آنها را الهام کرده است. این فهم با مفادآیه: فَإنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَی قَلْبِکَ»[11] سازگار و همخوان است»[12]

سید احمد خان هندی در تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان» نظر شاه ولی الله دهلوی را در این زمینه اینگونه نقل می کند: فقط مضامین و معانی قرآن بر قلب پیامبر نازل شده و بعد خودش آنها را در مقام تعلیم و تفهیم بندگان چون زبانش عربی بوده به این عبارات و الفاظ بیان فرموده است»[13].

با اندکی دقت روشن می گردد، تعابیر به کار رفته در آیاتِ مستمسک،نظر متمسکین را نه تنها تایید نمی کند بلکه نفی نیز می نماید.

نقد آیات مورد استناد

نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأمِینُ عَلَی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنذِرِینَ بِلِسَان ٍ عَرَبِی ٍ مُّبِینٍ؛[14] جبرئیل آن را بر قلب تو نازل گردانید تا خلق را متذکر ساخته و از عقاب خدا بترسانی و به زبان عربی فصیح هدایت کنی».

از جمله آیات مورد تمسک برای اثبات نبوی بودن الفاظ قرآن» آیه فوق می باشد که با دقت در آن شواهدی برنفینبوی بودن الفاظ» قابل استنباط است:

1. ه» در نزل به: مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرماید: منظور از هاء› در نزل به› در آیه فوق؛ قرآن است به عنوان کلامی که ترکیب شده از الفاظ، که آن الفاظ هم البته دارای معانی هستند، نه تنها معانی که خود پیامبر به لفظ در آورده باشد[15] به عبارتی این تعبیرِ آیه ناظر بر این حقیقت است که الفاظ و معانی هر دو الهی اند و کار پیامبر فقط دریافت و ابلاغ بی کم و کاست آنها به مردم بوده است.

2. تعبیر علی قلبک» به جای علی قلبی».

صاحب تفسیر المیزان می گوید: در اینجا پیامبر آیه را اینسان (علی قلبک) ابلاغ می فرماید، در حالی که آنچه ظاهر حال بر آن دلالت دارد این است که بگوید: نزله علی قلبی» دلیل این بیان حضرت به صورت التفات از تکلم به خطاب این است که وی در دریافت و ابلاغ وحی هیچگونه دخالتی نداشته و تنها قلب حضرتش فرودگاه وحی بوده و حضرت مأموریت ابلاغ آن را به عهده داشته است».[16]

3. تعبیر بلسان ٍعربی ٍمبینٍ».

این تعبیر در آیه مذکور بیانگر نزول قرآن به زبان مشخص یعنی عربی روشن» است. بدیهی است که عربی زبان بیان الفاظ» است نه معانی به تنهایی. مرحوم معرفت در این باره می گوید: اینکه خداوند می فرماید: قرآن را به زبان عربی فرو فرستادیم کاملا صراحت دارد که ساختار لفظی آن نیز با دست وحی انجام گرفته است»[17]. فَإنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ؛[] ماحقایق این قرآن را تنها به زبان تو سهل و آسان کردیم»

از جمله دیگر آیاتی که معتقدین به نبوی بودن الفاظ قرآن کریم به آن استناد نموده اند آیه اخیر می باشد، به این بیان که آسان شدن محتوای قرآن به زبان پیامبر اکرم(ص) مبین آسان شدن آن به کمک زبان پیامبر است، به عبارتی پیامبر(ص) مفاهیم غیر قابل فهم یا آنچه فهمش مشکل است را به کمک زبان خود در قالب الفاظ می ریخته و فهم آن را آسان می نموده است و از نظر اینان همین معنای نبوی بودن (غیر الهی بودن) الفاظ قرآن است. در حالیکه فهم مفسرین بزرگ از آیه فوق خلاف این برداشت می باشد.

مرحوم طبرسی ذیل این آیه می فرماید: فَإنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ؛ یعنی قرآن را آسان کردیم به اینکه آن را به زبان تو که همان زبان عرب است نازل کردیم تا فهم قرآن برایشان آسان شود چرا که اگر آن را به زبان دیگری نازل می کردیم برای مردم عرب قابل فهم نبود یا اینکه (قرائت آن را بر زبان تو آسان کردیم) یعنی به تو توان قرائت آن را دادیم»[19].

مرحوم علامه طباطبایی نیز معتقد است از این عبارت فهمیده می شود که می خواهد از سابقه ای خبر دهد که با آن سابقه، تلاوت و فهم قرآن دشوار بوده و آن اشاره به حقیقت قرآن در لوح محفوظ است، به عبارتی می خواهد بگوید اگر قرآن با آن حال که بود نزد خدا باقی می ماند و آن را به این صورت که الآن هست، عربی و خواندنی اش قرار نمی داد آن حقیقت بلندتر از آن بود که فهم عادی بشر به آن دسترسی یابد لذا خداوند با نزول آن حقیقت متعالی به زبان پیامبر که زبان عرب بود فهم آن را آسان و برای بشر قابل استفاده گردانید.[20]

پس روشن گردید آیات مورد استناد نه تنها دلالتی بر غیر الهی بودن الفاظ قرآن ندارند بلکه برعکس با دقت نظر در آنها می توان به شواهدی بر الهی بودن الفاظ قرآن در کنار تعابیری نظیر: قرائت، تلاوت، ترتیل، کلام الله و. در دیگر آیات دست یافت چرا که از سویی روشن است که الفاظ؛ خواندنی و تلاوت کردنی هستند نه معانی و مفاهیم و از دیگر سو: استخدام این تعابیر از نظر وضع لغت عرب تنها بازگو کردن اقوال دیگران را می رساند به گونه ای که الفاظ و معانی هر دو از آن دیگری باشد و بازگو کننده صرفاً آن را تلاوت یا قرائت می کند و از خود چیزی مایه نمی گذارد»[21]

و نیز روشن است که کلام انسان، تنها با معانی، کلام نمی شود همانگونه که تنها با الفاظ کلام به وجود نمی آید.[22]

بررسی نظریه بشری بودن الفاظ قرآن به استناد امتناع تولید لفظ به وسیله موجود مجرد

گروه دوم از معتقدین به نبوی بودن الفاظ قرآن با معرفی پیامبر به عنوان پردازشگر الفاظ قرآن برای بیان مفاهیمی که خداوند به ایشان القاء نموده، این راه را تنها راه ممکنِ سخن گفتن خدا و تولید متن مصحف شریف دانسته و تولید الفاظ قرآن به وسیله خدا (موجود مجرد) را منتفی و محال می دانند و در عین حال معتقدند: سخنی که این ولیّ موید و فانی در خدا می گوید همان سخن خداست! و این است معنی آنکه گرچه قرآن از لب پیغمبر است/ هر که گوید حق نگفته کافرست» از لب پیامبر یعنی جوشیده از شخصیت او که جبرئیل هم در او گم است. بلی مصحف ما مستفاد از مصطفاست» و مگر سخن گفتن خداوند راهی دیگر هم دارد. شما اگر راه حل دیگری برای تبیین معضل سخن گفتن خدا دارید بیان بفرمایید»[23].

از آنجایی کهتکلم خدا» باپیامبر عامل به وجود آمدن الفاظ قرآن کریم می باشدلازم است ابتدا مفهوم تکلم»؛ امکان تکلم خدا به روش متعارف بشر (از طریق الفاظ وعبارات) و سپس مکانیزم تولید الفاظ و لوازم و مقدمات آن را مورد کنکاش قرار دهیم.

1 .تکلم خدا

در قرآن بستر تکلم خدا با بشر وحی معرفی شده است: مَا کَانَ لِبَشَرٍ أنْ یُکَلِِّمَهُ اللهُ إلَّا وَحْیًا أوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أوْ یُرْسِلَ رَسُولا ً فَیُوحِیَ بِإذْنِهِ مَا یَشَآءُ إنَّهُ عَلِیّ ٌ حَکِیمٌ؛[24] هیچ بشری را نرسد که خدا با وی سخن گوید مگر از طریق وحی یا از وراء حجاب یا.»

پس وحی در این آیه گونه ای از سخن گفتن خدا با پیامبر است اما آیا مراد از سخن گفتن خدا در این آیه حقیقت سخن است؟ (چیزی مانند مجاز، استعاره و. نیست؟).

صاحب تفسیر المیزان معتقد است در این آیه منظور از سخن گفتن؛ تکلم واقعی است چون استثناء الا وحیا ً» تمام نیست جز آنکه؛ کلامی که مدلول ان یکلمه الله» است حقیقت سخن گفتن باشد.[25] پس روشن است که در پدیده وحی، خداوند با مخاطب خود به معنای واقعی، سخن گفته و تکلمی که در وحی اتفاق می افتد حقیقت تکلم است.

حال که خداوند با بشر به معنای واقعی تکلم نموده، معنای کلام چیست و خداوند چگونه با پیامبر تکلم نموده است؟

کلام عبارت است از: فهماندن ما فی الضمیر، به وسیله اصوات مرکبی که از روی وضع و قرارداد دلالت بر معنا کند و کلام به این معنا (دقت شود) مخصوص انسان اجتماعی است نه موجود غیر اجتماعی دیگر. یعنی انسان در غیر ظرف اجتماع کلام ندارد؛ چرا که در زندگی غیر اجتماعی نیاز به همکاری ندارد و چون نیاز به همکاری ندارد نیازی به تفهیم و تفهم هم ندارد و زمانی که نیازی به مفاهمه ندارد، نیازی به سخن گفتن هم ندارد.

خلاصه استدلال:

زندگی مدنی و اجتماعی نیازمند همکاری اعضاء است. نیازمند مفاهمه است. نیازمند مکالمه است، (کلام) یعنی: فهماندن ما فی الضمیر به وسیله اصوات مرکبی که از روی وضع و قرارداد دلالت بر معنا می کنند.

و آن اصوات مرکب برای تولید نیازمند حنجره ای است که صوت از آن خارج شود و با مخارج حروف برخورد کند و با دلالت وضعی و اعتباری مقاصد گوینده را به شنونده منتقل کند.

پس سخن گفتن به معنای متعارف در مورد هر موجود مجرد فاقد حنجره منتفی است، حتی خدا و فرشته (جبرییل).[26]

نتیجه اینکه:

الف) خدا با پیامبر واقعا سخن گفته است. (به دلالت استثناء الّا وحیاً در سوره شوری آیه 51).

ب) سخن گفتن خدا با تولید الفاظ و اصوات به شکل متعارف بشر منتفی است. (به دلیلی که بیان شد)

نتیجه: خدا با پیامبر سخن گفته منتها سخن گفتن خدا، به غیر طریق متعارف (به طرز خاصی) بوده است.

حا ل باید پرسید: آیا تکلم به طریقی غیر از طریق متعارف (به طرز خاصی) ممکن است ؟ اگر ممکن است آیا باز هم تکلم به آن اطلاق می گردد؟ اگر پاسخ هر دوسؤال مثبت باشد پس خداوند هم از همان طریق خاص که به آن تکلم هم اطلاق می شود؛ تکلم نموده است و وحی نیز همین شکل خاص سخن گفتن خدا با پیامبر است.

بررسی دو سؤال اخیر:

پاسخ هر دو سؤال مثبت است و تکلم به معنای انتقال مافی الضمیر به غیر، حتی بدون الفاظ ممکن است و به آن تکلم نیز اطلاق می شود مانند روش اشاره، نگاه و.

بدلیل این اصل: در امور اعتباری که در اجتماع انسانی دائر است، اگر اثر و غایت چیزی باقی باشد آن چیز (محدود) باقی است. مثال: تا توزین (اثر و غایت ترازو) باقی است؛ ترازو هم باقی است (با هر شکلی) و تا زمانی نور که غایت چراغ است؛ باقی است؛ چراغ هم باقی است. و این اصل در مورد انتقال معنا (اثر و غایت سخن گفتن) نیز جاری است. یعنی اگر انتقال مفهومی صورت گرفته (باقی) باشد؛ تکلمی هم صورت گرفته، با هر طریقی حتی غیر الفاظ.[27] آنچه مسلم است بین خدا و رسول انتقال مفهوم (غایت سخن گفتن) اتفاق افتاده، پس بنا به اصل بیان شده محدود (سخن گفتن) هم اتفاق افتاده و باقی است و لو بدون الفاظ و به این انتقال معنا، تکلم اطلاق می شود.

از طرفی این نیز مسلم است که: مفاهیم منتقل شده به پیامبر(ص) ازطریق وحی به لفظ تبدیل شده (متن قرآن) و باید هم تبدیل می شد چرا که آن مضمون را نمی توان به همان شکل به مردم عرضه کرد به دلیل اینکه: اولاً) آن مضامین بالاتر از فهم آنهاست. ثانیا) ورای کلمات و بی صورت است پس پیامبر برای اینکه آن را در دسترس همگان قرار دهد، وظیفه دارد به این مضمون بی صورت؛ صورتی ببخشد لذا آن را (مضمون وحی را) به زبانی که خود می داند و به سبکی که خود به آن اشراف دارد و با دانشی که خود در اختیار دارد منتقل می کند. و این یعنی: نقش فعال و تعیین کننده پیامبر در تولید این متن (قرآن). و پذیرش این یعنی اینکه:قرآن جنبه انسانی و بشری دارد.[28] اما باید پرسید آیا تنها راه تولید الفاظ؛ تولید به روش بشری (از طریق حنجره) است؟

2 . نقد و بررسی استدلال گروه دوم

نکته محوری این استدلال، دیدگاه خاص آنها درباره شیوه تکلم خدا یا جبرئیل با پیامبر(ص) در پدیده وحی است. آنها معتقدند این تکلم با الفاظ نبوده و نمی تواند باشد، چرا که تولید صوت نیازمند حنجره بوده و در مورد موجود مجرد فاقد حنجره منتفی است. پس در پاسخ آنها باید ثابت شود: انتقال مفاهیم در قالب الفاظ از غیر راه حنجره نیز ممکن است و به عبارت دیگر تنها مکانیسم تولید الفاظ حنجره نیست.

اگر چه تولید الفاظ و انتقال مفاهیم در قالب آن الفاظ به طریق متعارف برای موجودی غیر انسان اجتماعی و مجرد از ماده که فاقد حنجره می باشد منتفی است.[29] لیکن پاسخ قرآن به این سؤال مثبت می باشد و مکانیسم خاص آن را که طریقی غیر از طریق متعارف می باشد، نیز تبیین نموده است.

آنچه در این زمینه روشن می نماید این است که با توجه به عبارت علی قلبک» در آیه: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمِینُ»[30]؛ پیامبر با حواس ظاهرش (گوش سر) این الفاظ را دریافت نمی کرد. مرحوم علامه طباطبایی می فرماید: شاید یکی از دلایلی که خداوند نفرموده علیک» بلکه فرمود علی قلبک»، این باشد که برساند؛ پیامبر با جان و نفسش الفاظ را دریافت می کرد (با گوش جان می شنید) نه با حواس ظاهری همچنانکه فرشته وحی را واقعا می دید اما نه با چشم ظاهری؛ چون اگر این امور با حواس ظاهری اتفاق می افتاد می بایست دیگران هم ملک وحی را ببینند و آن الفاظ را بشنوند در حالی که بارها هنگام نزول وحی کنارش بودند ولی صدایی نمی شنیدند.[31] و اگر می شنیدند که دیگر وحی (پیام پنهان) محسوب نمی شد.

پس پیامبر آن الفاظ را می شنید نه با حواس ظاهر. (به دلالت علی قلبک»).

3 . تبیین شیوه تولید الفاظ قرآن از سوی خدا و جبرئیل و دریافت آن به وسیله پیامبر

مکانیسم تمثل» که تنها یک بار آن هم در سوره مریم به آن اشاره شده روشنگر شیوة تولید الفاظ قرآن از سوی خدا و جبرئیل است. در این سوره خدای سبحان در داستان چگونگی حضور فرشته وحی نزد حضرت مریم و مکالمه آن دو می فرماید: .فَأرْسَلْنَا إلَیْهَا رَوْحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرا ً سَویّا ً؛[32] . ما روح خود را به صورت انسانی نیکو بر او مجسم ساختیم»

علامه طباطبایی در رد نظر برخی از مفسرین درباره مفهوم تمثل در این آیه مبنی بر تبدیل فرشته وحی به انسان و برگشت دوباره به حالت اولیه می گوید: چگونه ممکن است تصور شود که یک فرشته به صورت انسان درآید و دوباره به شکل اول خود برگردد با اینکه ما فرض کرده ایم که این دو مخلوق هر دو هویتی دارند مغایر هویت دیگری و هیچ رابطه ای بین آن دو نیست نه از نظر ذات و نه از نظر آثار»[33].

ایشان معتقد است: تمثل عبارت است از ظهور چیزی برای انسان به صورتی که انسان با آن الفت دارد و با غرضش از ظهور می سازد. مانند ظهور صورتی از جبرئیل بر پیامبر به صورت بشری تمام عیار (دارای دست و پا و زبان و قدرت تکلم و.) چون مألوف و معهود آدمی از رسالت همین است که شخصی رسالت خود را گرفته و نزد ایشان بیاید و آنچه را گرفته از طریق الفاظ ادا کند و در این ظهور؛ محسوس حضرت مریم (یا در موقعیت های مشابه پیامبر اکرم) صورت جبرییل است نه خود جبرییل یعنی جبرییل به صورت انسان در حواس پیامبر محسوس می شود نه اینکه خود فرشته بشر شده باشد، مانند تمثل شیطان در دارالندوه در جمع مشرکانی که برای کشتن پیامبر مشغول م بودند در هیأت یک پیرمرد با یک نقشه جدید ظاهر شد و یا تمثل دشمن در خواب به صورت مار و عقرب.[34]

بنابراین آنچه درتکلم فرشته وحی با پیامبر اتفاق می افتد عبارت است از بیان مفاهیم در قالب الفاظ به وسیله صورتی بشری از فرشته که بر پیامبر ظهور یافته و ایشان نیز این الفاظ را با گوش جان می شنود و عین آن را به مردم ابلاغ می نماید. دقیقا مکانیسمی از جنس آنچه در رؤیا برای انسان اتفاق می افتد، توضیح اینکه: الفاظی که در خواب، انسان از کسی می شنود نه به وسیله حنجره تولید می شود و نه به وسیله گوش سر آنها را می شنود در عین اینکه واقعا الفاظی تولید و انسان واقعا آنها را می شنود پس تنها راه تولید و شنیدن الفاظ، زبان و گوش ظاهر نیست و در پدیده وحی نیز می تواند مکانیسمی شبیه آنچه در عالم خواب جاری است د رعالم بیداری اتفاق بیافتد. [با الهام از بیانات ابن سینا در باب تبیین عقلانی امکان تجربه رؤیاهای صادقه در عالم بیداری برای روح انسان به شرط کم شدن مشغله روح در تدبیر جسم به اندازه خواب].[35]

 

نظریه سوم؛ بشری بودن الفاظ و مفاهیم قرآن

از جمله کسانی که به این نظریه پرداخته اند؛ محمد مجتهد شبستری است در مقاله قرائت نبوی از جهان». گرچه آنچه نویسنده خود را دراین مقاله در صدد بیان آن می داند، گشودن راهی برای فهم و تفسیر متن مصحف شریف است نه پرداختن نظریه ای در باب الهی یا بشری بودن متن قرآن اما نظریه سوم به عنوان یکی از مهمترین لوازم فهم همگانی قرآن در ضمن بحث ایشان تبلور پیدا نموده. به شکلی که صراحتاً اظهار نموده است: هم الفاظ و هم معانی[قرآن]از خود او [پیامبر اکرم]بوده گر چه او خدا را معلم خود تجربه می کرد»[36]

در اثبات نظر خود ضمن ارائه شواهدی از قرآن دال بر این نظریه بنیادی ترین استدلال خود را نا ممکن گردیدن فهم همگانی قرآن» در صورت اسناد این متن به خدا می داند.

بیان استدلال: میان پیامبر اسلام(ص) و قوم وی یک گفتگوی جدی و قابل فهم ازسوی دو طرف با سبک های مختلف در گرفته است»[37] و با پذیرش دعوت پیامبر به سوی یکتا پرستی و عمل به اوامر و نواهی آیین او در واقعیت عینی زندگی فردی و اجتماعی عرب تحولات بسیار زیادی به وجود آمد به گونه ای که نهایتا به پیدایش یک تمدن و فرهنگ جدید که برخی به درستی آن را معجزه اسلام دانسته اند، منتهی شد، این تحولات غیر قابل انکار گواهی است بر فهم عمومی و همگانی آیات قرآن، آیاتی که به زبان عربی مبین [زبان انسانی]بر مردم عرب عرضه می شد.[38]

بر اساس داده های فلسفه زبان تحقق یک متن [از جمله قرآن]بدون یک گوینده انسانی ممکن نیست.[39] چرا که: نمی توانیم فرض کنیم گوینده این متن غیر از انسان است و مثلا گوینده آن خداست و در عین حال این متن را قابل فهم برای همگان اعم از مؤمن و غیر مؤمن بدانیم، غیر مؤمن که به خدا عقیده ندارد چگونه می تواند این پیش فرض یا پیش فهم را داشته باشد که گوینده این متن خداست تا این متن را بفهمد»[40]

برای او که گوینده (خدا) وجود ندارد اصلا کلامی محقق نمی شود تا آن را بفهمد، لذا لازمه تحقق کلامی مانند قرآن و قابل فهم و پذیرش گردیدن آن که همه شواهد حکایت از همگانی فهم بودن آن دارد این است که دارای یک گوینده بشری باشد. در این نظریه جایگاه وحی در فرایند تولید متن قرآن به وسیله پیامبر عبارت است از: مددالهی در توانا سازی پیامبر به اینگونه سخن گفتن و این امداد الهی (وحی) که در آیهمَا کَانَ لِبَشَرٍ أنْ یُکَلِِّمَهُ اللهُ إلَّا وَحْیًا.»بعنوان گونه ای از فعل تکلم به خدا نسبت داده شده وماً به معنای تکلم در قالب الفاظ و معانی نیست، چنانچه در آیات دیگری خلق همه موجودات، تکلم خداوند به شمار آمده[41] پس تکلم الهی هر چه بوده از نوع ارتباط زبانی انسانی نبوده زیرا مقدمات ارتباط زبانی انسانی در آن ساحت وجود نداشته است.[42]

بررسی نظریه سوم

بسیاری از تعبیرات قرآنی مانند: تلاوت، قرائت، ترتیل، کلام الله» خوانده شدن قرآن، مخاطب واقع شدن پیامبر و. که صاحبنظران در اثبات الهی بودن الفاظ مورد تمسک قرار می دهند بدون رد استدلال نظریه فوق به گونه ای تفسیر و معنا می یابند که در اثبات الهی بودن الفاظ قرآن کارگر نیستند. بنابراین در نقد این نظریه به جای رویکرد اثباتی به وحیانی بودن الفاظ قرآن از طریق تمسک به تعبیرات قرآنی و پرداختن به شواهد ناهمخوان و ناسازگار با این نظریه؛ تلاش می شود به ردّ مبانی این نظر یعنی ردّ استدلال مورد اتکای آن پرداخته شود برای این کار ابتدا خلاصه استدلال بیان می گردد:

الف) قرآن مورد فهم همگانی» قرار گرفته به دلیل: 1. ایجاد تحولات معجزه آسای غیر قابل انکار ی، فرهنگی و اجتماعی در زندگی بشردر حد پیدایش یک تمدن و فرهنگ نوین. 2. قابل تدبر و تعقل و در نتیجه قابل فهم معرفی شدن قرآن، به وسیله خود قرآن در آیات دعوت کننده به تفکر و تدبر و تعقل در این کتاب شریف. 3. هدایت، بصیرت، موعظه، بیّنه و نشانه روشن معرفی شدن قرآن از سوی خود قرآن. 4. تلاش علمای بعد از پیامبر تا کنون برای تفسیر و فهم آیات وحی، دلالت بر قابل فهم دانستن آن می نماید.

ب) لازمه فهم همگانی» قرآن مفروض گرفتن گوینده ای بشری برای آن است به دلیل اینکه: فرض یک گوینده غیر بشری نظیر خدا و فرشته برای کفار در حکم فاقد گوینده بودن این کلام است که این خود نیز در حکم عدم تحقق این کلام و در نتیجه عدم فهم آن به دلیل فقدان متعلَّق فهم می باشد.

نقد استدلال

1. آنچه مورد اجماع موافقین و مخالفین الهی بودن متن قرآن می باشد، این است که قرآن مفهوم همگان واقع شده است و این نیز کاملا روش است که مفهومِ همگانی قرار گرفته که اکثریت قریب به اتفاق آنها گوینده قرآن (الفاظ و معانی قرآن) را خداوند می دانند.

اگر لازمه فهم قرآن بشر دانستن گوینده» آن است پس چگونه برای همه افرادی که گوینده آن را خدا دانسته و می دانند فهم حاصل شده و می شود؟پس لازمه فهم همگانی قرآن وما ً مفروض دانستن یک گوینده بشری برای آن نیست، چرا که اکثریت؛ گوینده آن را خداوند دانسته و این پیش فرض مانع فهم آنها از قرآن نگردیده است. بنابراین با این وجود بشری دانستن الفاظ و معانی قرآن به دلیل ارائه شده منتقی می نماید مگر اینکه ادعا شود برای این اکثریت فهمی حاصل نگردیده که این خلاف فرض[اجماع] است.

2. لازمه مفهوم بودن قرآن برای همگان به زبان بشری بودن» آن است و لازمه به زبان بشری بودن» آن پرداختة بشر بودن آن نیست. فرض کنیم سلیمان نبی در زمان حیات خود پیامی را به زبان فلان گروه از حیوانات برای آنها در کره ای غیر از زمین ارسال می نمود. آیا اینکه آن پیام پرداخته موجودی از غیر جنس خودشان بود و طبعاً به زعم آنها وجود خارجی هم نداشت، موجب نا مفهوم بودن آن پیام برای آنان می گردید؟ یا صرف به زبان آن حیوانات بودن آن پیام، برای فهم پیام به وسیله آن حیوانات کفایت می کرد.

3. اگر نبود خدا برای غیر مؤمن، موجب عدم تحقق کلام خدا و درنتیجه محقق نشدن فهمی از کلام خدا به خاطر نبودن متعلَّق فهم می گردد. نبودن خدا برای غیر مؤمن به معنی نبودن پیامبر خدا» نیز هست و با اسناد متن قرآن به پیامبر خدا» معضل ِ نبودن گوینده و درنتیجه عدم تحقق متن قرآن و عدم حصول فهم همگانی از آن همچنان باقی است. بنابراین اسناد قرآن به پیامبر خدا» هیچ مشکلی را حل نمی کند. مگر اینکه ادعا شود پیامبر متن قرآن» را به مردم عرضه می کرد، بدون اینکه ادعای رسالت نماید برای همین مردم نیز سخنان وی (متن قرآن) را به عنوان کلام یک بشر عادی فهم می کردند که این ادعا با متن قرآن موجود که ادعای نبوت در آنها موج میزند در تناقض است.

4. اگر بپذیریم که پیامبر اسلام(ص) تنها از موضع یک انسان معمولی نه یک رسول الهی، الفاظ و مفاهیم قرآن را با مردم در میان می گذاشت مگر جز این است که بخش قابل توجهی از محتوای قرآن را بحث در رابطه با خدا، رسالت رسولان خدا، جانشینان آنها، عالم غیب، حیات بعد از مرگ و اموری از این دست تشکیل می دهد؟ اموری که فقط یک نمونه آنها نظیر معاد حدود یک چهارم آیات قرآن را به خود اختصاص داده است. اگر قبول نداشتن چیزی در حکم عدم وجود آن باشد پس این مقولات که برای غیر مؤمنین وجود ندارد، سخن از آنها برای ایشان، باید در حکم گفتار بدون محتوا باشد و سخن بدون محتوا نیز عین لا سخنی» است و تحقق پیدا نمی کند تا مورد فهم همگانی قرار بگیرد. پس حتی اسناد متن قرآن به پیامبر به عنوان بشری عادی نه سفیر الهی به اقتضای داده های زبان شناسی، مشکل مفهوم شدن قرآن را حل نمی کند.

5. از نظر قائل به نظریه سوم: برای نبی بنا به تجربه اش، این جملات که او منتقل می کند یک گوینده دارد و آن خدا یا فرشته است و اما برای مخاطبان نبی این جملات گوینده ندارد، مخاطبان که نمی توانند بدانند در درون نبی چه می گذرد؟ آیا کسی با او سخن می گوید؟ چگونه سخن می گوید؟»[43]

معدوم انگاشته شدن گوینده متن قرآن (خدا) به وسیله غیر مؤمنین وماً مقتضی معدوم بودن او نیست، همینکه این جملات برای پیامبر دارای گوینده ای حقیقی نه توهمی به نام خدا یا فرشته است و پیامبر نیز این را به درستی درک می کند روشنگر این حقیقت است که گوینده حقیقی قرآن خداست نه پیامبر حتی اگر مخاطبان نبی این امر را درک نکنند. پس اینکه کفار نمی توانند بدانند در درون نبی چه می گذرد؟ و اینکه چه کسی با او سخن می گوید؟ و کیفیت این سخن گفتن چگونه است؟ فقط می تواند در پندار آنها در رابطه با گوینده این متن تاثیر منفی بگذارد نه در معدوم شدن گوینده متن در عالم واقع.

نظریه چهارم؛ الهی بودن الفاظ و مفاهیم قرآن

از آنجایی که این نظریه به عنوان نظریه غالب و رایج گرفته شده از قرآن و سنت از دیر باز ریشه در باور عموم مسلمانان داشته؛ نظر مخالفین آن همواره در حد شبهاتی در این زمینه مطرح بوده و هیچگاه قدرت خودنمایی و غلبه و جریان سازی پیدا نکرده اند.

دلایل معتقدین به این نظریه دارای دو بخش اصلی است:

الف) استدلال بر امکان تولید الفاظ و معانی بشری به وسیله یک موجود مجرد و معرفی مکانیسم تولید الفاظ به وسیله خدا و فرشته وحی.

ب) استشهاد به تعابیر به کار رفته در آیات قرآن که ظهور در الهی بودن الفاظ و مفاهیم این کتاب آسمانی دارند تعابیری مانند تلاوت، قرائت، کلام الله نامیده شدن قرآن، تعبیر بِلِسانٍ عَرَبیٍّ مُبِینٍ» درباره نزول قرآن، مخاطب بودن پیامبر در قرآن، نهی از عجله در قرائت و امر به پیروی از تلاوت جبرئیل.

بدیهی است درک درست تعابیر مطرح شده با اعتقاد یا عدم اعتقاد به امکان تولید الفاظ به وسیله یک موجود مجرد نظیر خدا یا جبرییل رابطه مستقیم دارد و بدون اثبات امکان تولید الفاظ به وسیله یک موجود مجرد، تعابیر یاد شده و پرداختن به بحث الهی یا بشری بودن متن قرآن» انداختن تیر در تاریکی و تلاش بی ثمر محسوب می گردد. نظر به اینکه هر دو قسم دلایل معتقدین به این نظریه در خلال بحث های قبلی، در رد دلایل معتقدین به نظریات دوم و سوم اقامه گردید، از تکرار کلام استنکاف نموده و به همین مقدار بسنده می گردد.

نتیجه گیری:

بر اساس شواهد و تعابیر به کار رفته در آیات، الفاظ قرآن کریم دارای ساختار وحیانی می باشند و از طریقی غیر از طریق متعارف بشر در تولید الفاظ (استفاده از حنجره) به وسیله خداوند با واسطه یا بی واسطه و از طریق مکانیسم تمثل تولید و برای عرضه به بشریت در اختیار پیامبر اکرم(ص) قرار گرفته اند.

نتیجه من : کتابی که بعد از این همه سال بروز است و هنوز هم مطالب علمی پنهانی در آن نهفته است حتماً آن کتاب ، خدایی است.


نبی مکرم اسلام در تمام عمر پر برکتش از کودکی تا هنگامی که روح مقدسش به ملکوت اعلی پر کشید، نمونه و مظهر عالی ترین اخلاق، رفتار و گفتار بوده است. سنت و سیره ی آن حضرت برای همه ی انسانها و خصوصاَ مسلمانان الگویی پسندیده است و لذا بر همه ما لازم است ابعاد وجودی ایشان را بشناسیم و به حضرتش اقتدا کنیم.
در قرآن آیات بسیاری درباره ی اخلاق فردی، اجتماعی، خانوادگی و همچنین آداب زندگی رسول اکرم (ص) وجوددارد که ما در این بخش به یاری خداوند متعال به بررسی تعدادی از این آیات می پردازیم.
وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ (4-قلم)
در این آیه خلق بی مانند پیامبر را با صفت عظیم » می ستاید و او را کانون عالی ترین صفات انسانی معرفی می کند. تو کانون محبت و عواطف و سر چشمه رحمت الهی هستی. کفار آزارت می دهند و تو آنها را انذار می دهی. ناسزایت می گویند و تو برای آمرزش آنها دست به دعا بر می داری. بر تو سنگ می زنند و خاکستر بر سرت می ریزند و تو هدایت آنها را طلب می کنی. اگر این اخلاق کریمه و ملکات فاضله نبود، آن ملّت عقب مانده جاهلی در آغوش اسلام قرار نمی گرفتند و به مصداق آیه لا نْفضّوا من حولِکَ » همه از اطراف پیامبر پراکنده می شدند.
حضرت علی (ع) که از کودکی در دامان پیامبر اکرم (ص) رشد نمود و تا آخرین لحظات حیات پیامبر همواره یار و یاور ایشان بود، در مورد ویژگیهای اخلاقی و زندگی نبی اکرم چنین می فرماید: 
رفتار پیامبر با همنشینانش چنین بود که دائماَ خوشرو و خندان و سهل الخلق و ملایم بود. هرگز خشن و سنگدل و پرخاشگر و بدزبان و عیبجو و مدیحه گر نبود. هیچ کس از او مأیوس نمی شد و هر کس به در خانه او می آمد، نومید باز نمی گشت. سه چیز را از خود رها کرده بود : مجادله در سخن، پر گویی و دخالت در کاری که به او مربوط نبود. سه چیز را در مورد مردم رها کرده بود : کسی را مذمت نمی کرد و سرزنش نمی فرمود و از لغزشها و عیوب پنهانی مردم جستجو نمی کرد. هرگز سخن نمی گفت مگر در مورد اموری که ثواب الهی را امید داشت. در موقع سخن گفتن به قدری نافذ الکلمه بود که همه سکوت اختیار می کردند و تکان نمی خوردند. به هنگامی که ساکت می شد آنها به سخن در می آمدند، اما نزد او هرگز نزاع و مجادله نمی کردند. هر گاه فرد غریب و نا آگاهی با خشونت سخن می گفت و در خواستی می کرد تحمل می نمود و به یارانش می فرمود : هر گاه کسی را دیدید که حاجتی دارد به او عطا کنید. هرگز کلام کسی را قطع نمی کرد تا سخنش پایان گیرد.1
امروز بر همه ی مردم جهان و خصو صاَ ما مسلمانان لازم و ضروری است که افکار و اعتقادات، گفتار و کردار، سنت و سیره و اخلاق رسول اکرم (ص) را از طریق قرآن، احادیث و تاریخ بشناسیم و در همه ی مراحل زندگی، ایشان را اسوه و الگوی خود قرار دهیم. زیرا هدایت و سعادت ما در دنیا و آخرت در گرو این پیروی است. از خداوند متعال در رسیدن به این مهم یاری می طلبیم

پیامبری که از جانب خدا برگزیده باشد و معجزه قران را داشته باشد و امین مردم باشد نمی تواند دروغ بگوید


عدم تحریف قرآن یا تحریف‌ناپذیری قرآن، از اعتقادات عموم مسلمانان و فِرَق اسلامی که بر اساس آن،قرآنی که در دست مسلمانان است، دقیقاً همان است که برپیامبر(ص) وحی شده و نه چیزی به آن افزوده و نه از آن کم شده است. مفسران و متکلمان در ردّ و انکار هر گونه تحریف، به آیات و روایاتی استناد کرده‌اند. به نظر غالب مفسران، فقیهان و قرآن‌پژوهان شیعه، قرآن با همین ترتیب و ساختار کنونی در زمان پیامبر اکرم(ص) شکل گرفته است.

برخی از معتزله از جمله خیاط معتزلی و ابوعلی جبائیبه شیعیان نسبت داده‌اند که معتقد به تحریف قرآن هستند. این اتهام پس از تألیف کتاب فصل الخطابتوسط محدّث نوری شکل تازه‌ای گرفت و عالمان شیعی آثار متعددی در نقد آن کتاب نگاشتند.

حدیث ثقلین، روایات فضیلت قرائت سوره‌ها، فصل‌الخطاب بودن قرآن در اختلاف‌نظرهای دینی و تحدّی، از مهمترین دلایل عدم تحریف قرآن دانسته شده است.

تناقض: ترتیب خلقت زمین و آسمان: در سوره بقره(۲) آیه ۲۹اول زمین آفریده شده‌است سپس آسمان اما در سوره النازعات(۷۹) آیه ۲۷ تا ۳۰ اول آسمان آفریده شده‌است سپس زمین.

رد تناقض:

1ـ در آیه‌ی (30) سوره‌ی نازعات، اشاره به خلق زمین نیست، بلکه واژه‌ی دَحْو» که به معنی غلتاند و گسترانیدن، پیام‌رسان دو معنی است: یکی غلتاندن و در مدار قرار گرفتن در مسیر دورانی آن برابر با نیروی رانشی خورشید، و دیگری گستراندن زمین برای آماده سازی و ایجاد آب و چراگاه است، هم‌چنان‌که آیه‌ی بعدی بدان اشاره نموده است. در هر حال هر کدام از معانی را مدّ نظر داشته باشیم، این آیه مرحله‌ی دوّم خلق زمین را می‌رساند. زیرا خلق زمین و جداشدنش از خورشید مرحله‌‌ای مقدم‌تر برای آماده‌سازی ایجاد آب و چراگاه می‌باشد.

2- در مورد خلق منظومه‌ی شمسی، نه تنها در میان مفسران قرآنی جای اختلاف در تقدیم و تأخیر خلق زمین و آسمان است، بلکه در میان صاحب‌نظران فلکی و نجومی و دانشمندان فضایی هم اختلاف نظر وجود دارد. که به چند نظریه اشاره می‌کنیم:

 

الف-نظریه‌ی سحابی:

قدیمی‌ترین نظریه در خصوص منظومه‌ی شمسی، به سال 1775 میلادی در اروپا برمی‌گردد. که فیلسوف آلمانی مانوئل کانت» و پس از او لاپلاس» فرضیه‌ی سحابی را مطرح کردند. این فرضیه، منشأ منظومه‌ی شمسی را ابر» یا سحابی» اوّلیه می‌داند که تحت تأثیر جاذبه‌ی گرانشی» قرار گرفته و در نتیجه در مرکز این ابر یا سحاب، خورشید به وجود آمده و در اطراف آن سیّارات شکل گرفتند.

ب- نظریه‌ی جامع:

علاوه بر نظریه‌ی سحابی»، نظریات دیگری مطرح هستند که نظریه جامع در برگیرنده عموم آنهاست. در سال 1940 تا 1955م ستاره‌شناسی آلمانی کارل، اف وان، ویزساکر» و شیمیدان آمریکایی به نام هارولد» و ستاره‌شناس هلندی- آمریکای به نام جرارد،ب-کوپیر» نظریه‌ی جامعی را مطرح کردند که می‌توانست در برگیرنده‌ی کلیه‌ی جوانب در درون منظومه‌ی شمسی باشد. بنابراین نظریه‌ی ابر غباری» منظومه‌ی شمسی از ابری شامل گاز و غبار» که به کندی در حال چرخش بوده، و پس از آن منقبض» شده پدید آمده است. این چرخش در قسمت نزدیک به مرکز، بیشتر شده است.

به تدریج که ابرها سردتر می‌شد، مواد متراکم‌تر در لبه‌ی گردآبی مانند، حاصل شده و در نتیجه سیّارات و سیّارک‌ها پدید آمدند. که همگی در یک جهت می‌چرخیدند. در قسمت مرکزی که چرخش کم‌تری داشت بر اثر متراکم شدن، خورشید» را پدید آورد؛ و به تدریج نیروی جاذبه مواد را متراکم‌تر کرد، و دمای خورشید بیشتر شد. (احمد دالکی، 1389، ص22)

 

ج- نظریه‌های کشندی:

نظریه هایی که بر طبق آن تشکیل سیّارات ارتباطی به خورشید ندارد. بعد از آن که خورشید به صورت ستاره‌ای معمولی درآمد، سیّارات از مواد حاصل از خورشید و یا از ستاره‌ی در حال عبور، تشکیل شده اند. یوفن»، جفریز»، لیتل تن» و ولف سان» در این گروه قرار می‌گیرند. (دکتر تقی عدالتی، 1374،ص 152)

 

د- نظریه‌های افزایشی:

بنابراین نظریه، تشکیل سیّارات به تشکیل خورشید ارتباطی ندارد. بعد از آن که خورشید به صورت ستاره‌ی معمولی درآمد، سیّارات از مواد حاصل از فضای بین سیّاره‌ای تشکیل شده‌اند. اشمیت»، آلف ون»، پندرد» و ویلیامز» در این گروه قرار دارند. (دکتر تقی عدالتی، 1374،ص 152)

نظریات دیگری هم در این باب آمده است که همگی تفاوت و اختلاف رأی دانشمندان فلکی و فضایی را می‌رساند، لذا آیات هر کدام بیانگر مطالب علمی دقیق است که تا امروز نه تنها مفسران تفسیر علمی دقیقی از آن ارائه نداده‌اند، بلکه دانشمندان نجوم در ارائه نظر قاطع و واحد عاجز مانده‌اند. بنابراین آیات دارای تناقض نبوده چنانچه منتقد اظهار می‌کند.

3- هم‌چنان‌که در قسمت قبلی اختلاف نظر دانشمندان مورد اشاره قرار گرفت، در بین مفسران هم اختلاف رأی وجود دارد، و در این باب مفسران دارای سه رأی و نظر می‌باشند:

الف ـ بعضی تقدیم خلق آسمان بر زمین را ترجیح داده‌اند و به آیات سوره‌ی نازعات(30-27) استناد می‌کنند.

ب- بعضی خلق زمین را مقدم بر آسمان دانسته‌اند، و به آیات سوره‌ی سجده(10-9) استناد می‌کنند.

ج- گروه سوّم، بنا به آیه‌ی (31) سوره‌ی نازعات، خلق زمین را مقدم بر آسمان دانسته‌اند، ولی معتقدند که مرحله‌ی بهره‌گیری از آن را که همان اخراج آب و گیاهان است، بعد از شکل‌گیری آسمان صورت گرفته است. (تفسیر روح المعانی، آلوسی)

 

ترتیب خلق:

1ـ خلق زمین

2- خلق آسمان‌های هفت گانه

3- خلق معادن و منابع در زمین

4- در آیه‌ی (27) سوره‌ی نازعات اشاره به خلق آسمان است، که تقدیم بر گستراندن زمین می‌باشد، در صورتی که در آیه‌ی (29) سوره‌ی بقره اشاره به خلق سَبْع سَمَاوات» دارد، که تفاوت سلسله‌ی تکمیلی نظام خلقت و تکمیله‌ی منظومه شمسی را می‌رساند، که منتقد از این تفاوت غافل مانده است.

شرح تفصیلی آیات :

در آیه‌ی (29) سوره‌ی بقره خداوند اشاره به خلق تمام نعمت‌های زمین می‌کند که به خاطر انسان آفریده است. و با توجّه به آیه‌ی قبلش ناسپاسی آنان را گوشزد نموده؛ که علت کفران آنان نسبت به خداوند چیست، خدایی که زمین و تمام متعلقاتش را پدید آورده تا مستقیماً در اختیار انسان قرار دهد؛ و علاوه بر خلق زمین، آسمان هفت‌گانه را خلق نموده و برای انسان مسخّر کرده است. انسانی که قرار است جانشین خداوند در زمین شود. در آخرین نظریه زمین شناسی که لاپلاس» ارائه داده است، زمین و خورشید و سایر سیّارات از ماده‌ای به نام سُدْیم» (سحاب) پدید آمده است. و طی مراحلی زمین از خورشید جدا شده و در شرایطی که حالت گازی داشته است؛ بر اثر نیروی جاذبه و کشش، ضمن حرکت دورانی به دور خودش، شروع به چرخیدن به دور خورشید نموده است، و بعد از سرد شدن، شکل کروی به خود گرفته و آماده‌ی بهره‌گیری و استخراج آب و چراگاه‌ها شده است، (المنار، رشید رضا)

 

همچنین صاحب المنار، خلق زمین آماده شده؛ را مقدم بر آسمان نمی‌داند، بلکه معتقد است خلق ابتدایی زمین، مقدم بر آسمان است. برای مثال انسان در مرحله‌ی نطفه و علقه مخلوق است، ولی حکم بشری راست قامت و زیبا اندام را ندارد. و در مرحله‌ی بعدی تبدیل به خلقی جدید می‌شود که خداوند در قرآن به آن اشاره می‌کند خلْقَاً آخَرَ» زمین هم خلق اوّلیه‌اش مقدم بر آسمان است، ولی مرحله‌ی آماده سازی آن به بعد از خلق آسمان‌ها برمی‌گردد. سپس اشاره به تناقض ظاهری آیه ی (29) بقره و نازعات (30-27) می‌کند که از دو مَنظر آن را مورد بررسی قرار می‌دهد:

 

1-واژه‌ی بَعْد» به معنی بعد زمانی و تأخیری نیست.

2- در آیه‌ی نازعات، آنچه بیان شده است، واژه‌ی دَحو» زمین بعد از آسمان است. که زمین در مرحله‌ی دَحْو» شکل مورد نظر برای سکنا و قابلیت استفاده بوده که مرحله‌ی نهایی و تکمیلی زمین است، لذا تناقضی در آیات وجود ندارد.

نتیجه‌گیری:

کلیه‌ی نظریاتی که صاحب‌نظران ارائه داده‌اند، اعمّ از صاحب‌نظران دینی و مفسران،‌ و صاحب‌نظران نجوم و فلکی بر پایه‌ی حدس و گمان است. و هیچ‌کدام رأی قاطعی ارائه نداده‌اند، و اختلاف نظر آنان و تغییرات در رأی و نظر علمای نجوم و فلاسفه از نیوتن و کپرنیک گرفته، تا نظریه‌های قرن 20 و 21 همگی بیانگر این واقعیت است که علم نجوم و ستاره‌شناسی در حال تکامل و تزاید است. امّا آنچه که قرآن بیان می‌کند، علم محیط الهی است، ولی عدم دریافت نظریه قاطع، بیانگر نقص و تناقض قرآن نیست، بلکه ناتوانی علم بشر تا این برهه از زمان را می‌رساند.

با توجّه به آیه‌ی (29) سوره‌ی بقره، و آیه‌ی (9) سوره ی فصّلت (سجده) این گونه به نظر می‌رسد که خلق اوّلیه‌ی زمین و مرحله‌ی ابتدایی آن مقدّم بر خلق آسمان‌ها باشد، که در آیه‌ی (11) سوره‌ی فصّلت بدان اشاره رفته است. و با توجّه به آیه‌ی (10) سوره‌ی فصّلت و آیات (30-27) سوره‌ی نازعات آسمان هفت‌گانه شکل گرفته، و پس در مرحله‌ی بعدی زمین هموار و مستعد برای بهره‌وری و استفاده، نهایی قرار گرفته است. (والله أعلم)

نتیجه من:

خدا آن کسی است که همه موجودات و پدیده‌های روی زمین را برای شما آفرید، آن گاه به آسمان پرداخت و از آن هفت آسمان منظّم ترتیب داد. خدا دانا و آشنا به هر چیزی است.»

در اینجا خلق زمین پیش از آسمان تیست صراحتا اشاره شده که پس از زمین به آسمانها نظم و ترنیب داده شد این به این معنی نیست که پس از زمین آسمان خلق شده است.
معنی آیه کاملا مشخص و واضح است و هیچ تناقضی ندارد

در قرآن تحریفی وجود ندارد اما مانند متن بالا ممکن است تناقضی در نگاه نخست به نظر بیاید که این به خاطر کوته نظری و ناآگاهی ما انسانها است اما با تفسیر درست درمی یابیم که تناقض یافت شده اشتباه است


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

افکار " دانشجویـی " یک دختر تـورکمن